عضو جدید پارت 3

وای استرس گرفتم ساعت 7 شد
د. ت اومد تو اتاقم
د. ت: چطوری خواهر گلم
ا. ت: استرس دارم میمیرم
د. ت: صبحانه خوردی
ا. ت: آره
چمدونمو گذاشتم تو حال
د. ت: بریم ا. ت
ا. ت: تو منو میبری
.ذ.ت: آره
ا. ت: الان زوده
د. ت: نه بریم یه کار دارم باید زودتر بریم
ا. ت: باشه
مامان و بابام بغل کردم
با. ت: نگران نباش، همچی خوب پیش میره
ا. ت: مرسی 🎀
سوار ماشین شدیم دم کافه رفتیم
د. ت: پیاده شو
ا. ت: چرا
د. ت : که بریم کافه صبحانه بخوریم، تو نخوردی
ا. ت: آره نخوردم، نمی خورم
د. ت: تو صبحانه نخوردی پاره میکنی اونارو
ا. ت: باشه بریم 😁
صبحانه خوردیم
ا. ت: بلخره اسماشونو یاد گرفتم
د. ت: بگو
ا. ت: جین، نامجون، جیهوپ، شوگا، جیمین، تهیونگ، جونگ کوک
د. ت: آفرین
ا. ت: مسخره بریم
د. ت: باشه🙃
منو دم کمپانی رسوند رفتم داخل
پی دی نیم اومد پایین : سلام دخترم خوبی
ا. ت: سلام مرسی شما چطورین
پی دی نیم : منم خوبم
تو آسانسور بودیم درباریم یکم پرسید
پی دی نیم : حیف که پسر ندارم واگرنه میگفتم بیاد خواستگاریت
لبخند زدم
رسیدیم به یه طبقه که نمیدونم ( راوی: در اصل راوی طبقه نمیدونه)
در واحد باز شد اعضا بی تی اس بودن
اعضا : سلام
ا. ت: سلام خوبین؟
اعضا: مرسی، شما خوبین؟
ا. ت: ممنون
رفتیم رو مبل نشستیم سوال داشتن میپرسیدن.........
نامجون: خیلی خوب کره ای حرف میزنی
ا. ت: مرسی
جونگ کوک: یادگیری کره ای سخت بود
ا. ت: سخت تر از روسی اسپانیایی نبود
نامجون: اسپانیایی و روسی بلدی ؟
ا. ت: اوهوم، و فرانسوی، انگلیسی
نامجون: خیلی با استعدادی
ا. ت: مرسی
نامجون تو دهنش: واییییی این دختره تایپه منه
جین تو ذهنش: این دختر مثل من هندسامه
شوگا تو ذهنش : وای چقدر شبیه گربست، آخی