پارت آخر عررر 😭😭😭
♧گل خار دار♧
✧فصل دوم ✧★پارت آخر ⑤①P🙃🥲★
_____________
~ویو ا.ت~
وقتی رسیدم کافه دقیقا اون بر خیابون بود یونگیم همونجا منتظر بود براش دست تکون دادم ساعت دقیقا 9 بود
(ویو یونگی)
واوو ا.ت زیباترین فرشته من بود خیلی خوشگل شده بود محوش شده بودم
&ویو ا.ت&
خواستم بیام اون بر خیابون پیش یونگی که دوتا نور دیدمو بعد سیاهی....
☆ویو یونگی ☆
ا.ت خواست بیا پیشم که یه ماشین قرمز با سریع بهش زد و ا.ت بیجون رو زمین افتاد رفتم بغلش کردم بعد یکی زنگ زد آمبولانس وقتی اومدن نبض ا.تو چک کردن و با سر تکون دادن فهمیدم چی شده عشقمو ازم گرفتن حتی نشد حسمو بهش بگم بدن بیجون و سرد ا.تو تو آغوش گرفتم حالا احساس ا.تو وقتی عزیزاشو از دست داد درک کردم من اونو از دست دادم تنها عشقمو از دست دادم دستمو رو صورت زخمیش کشیدم و با گریه گفتم
×ا.تتتتتت نهههه مننن.. منن هیچوقت نتونستم بهت بگم ولی من دوستت دارم خیلیی (گریه شدید) و بعد لبای سرد ا.تو بوسیدم اولین و آخرین بوسه که ا.ت نتونست تجربش کنه بوسه ای پر از عشق و سرشار از غم......
پایان ❣️✨
✧فصل دوم ✧★پارت آخر ⑤①P🙃🥲★
_____________
~ویو ا.ت~
وقتی رسیدم کافه دقیقا اون بر خیابون بود یونگیم همونجا منتظر بود براش دست تکون دادم ساعت دقیقا 9 بود
(ویو یونگی)
واوو ا.ت زیباترین فرشته من بود خیلی خوشگل شده بود محوش شده بودم
&ویو ا.ت&
خواستم بیام اون بر خیابون پیش یونگی که دوتا نور دیدمو بعد سیاهی....
☆ویو یونگی ☆
ا.ت خواست بیا پیشم که یه ماشین قرمز با سریع بهش زد و ا.ت بیجون رو زمین افتاد رفتم بغلش کردم بعد یکی زنگ زد آمبولانس وقتی اومدن نبض ا.تو چک کردن و با سر تکون دادن فهمیدم چی شده عشقمو ازم گرفتن حتی نشد حسمو بهش بگم بدن بیجون و سرد ا.تو تو آغوش گرفتم حالا احساس ا.تو وقتی عزیزاشو از دست داد درک کردم من اونو از دست دادم تنها عشقمو از دست دادم دستمو رو صورت زخمیش کشیدم و با گریه گفتم
×ا.تتتتتت نهههه مننن.. منن هیچوقت نتونستم بهت بگم ولی من دوستت دارم خیلیی (گریه شدید) و بعد لبای سرد ا.تو بوسیدم اولین و آخرین بوسه که ا.ت نتونست تجربش کنه بوسه ای پر از عشق و سرشار از غم......
پایان ❣️✨
۷.۲k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.