P5
P5
ژانر:کمدی__جنایی_ماجراجویی
اون چه:شروع کردیم راه رفتن که یهو یه ببر 🐅 جلومون ظاهر شد من پریدم بغل جیهوپ
هوبی :وقتی بیرون دیدم خیلی هل کردم که یهو اونچه پرید بغلم گفتن وقتی ببر میبینی نباید حرکت کنی ولی اون چه هم جیغ زده بود هم حرکت کرده بود پس شروع کردم دویدن و اون چه رو بلند کردم که بره بالای درخت و خودمم رفتم ولی ساعت ۱۲شب بود و باید میخوابیدم ولی ببر پایین بود و میترسیدیم بیوفتیم خوشبختانه اون چه طناب برداشته بود 🪢🪢🧗♀️
اون چه :با طناب خودمون رو به درخت بستیم و خوابیدیم فردا که بیدار شدیم روی درخت یه خونه بود و ما روی تخت کنار هم بودیم وقتی بیدار شدیم هر دومون از جا پریدیم دور و برمون رو نگاه کردی تختا غیب شدن یه صندلی 💺ضاهر شد و یه دکمه🔴 کنارش و یه کاغذ جیهوپ کاغذو باز کرد 🖇️🗞️
هوبی:وقتی کاغذو باز کردم روش نوشته بود جی هوپ روی صندلی بشین و اون چه هم روی پات بشینی با طناب دور خودتون ببندین که به هم بچسبین و بعد دکمه رو بزنین😮🤔🧐
اون چه :کاری که گفته بود رو کردیم وقتی دکمه رو زدیم صندلی از جامثل فنر پرید و ما پرت شدیم تو یه زیرزمین بزرگ 🫣😑🤌....
ژانر:کمدی__جنایی_ماجراجویی
اون چه:شروع کردیم راه رفتن که یهو یه ببر 🐅 جلومون ظاهر شد من پریدم بغل جیهوپ
هوبی :وقتی بیرون دیدم خیلی هل کردم که یهو اونچه پرید بغلم گفتن وقتی ببر میبینی نباید حرکت کنی ولی اون چه هم جیغ زده بود هم حرکت کرده بود پس شروع کردم دویدن و اون چه رو بلند کردم که بره بالای درخت و خودمم رفتم ولی ساعت ۱۲شب بود و باید میخوابیدم ولی ببر پایین بود و میترسیدیم بیوفتیم خوشبختانه اون چه طناب برداشته بود 🪢🪢🧗♀️
اون چه :با طناب خودمون رو به درخت بستیم و خوابیدیم فردا که بیدار شدیم روی درخت یه خونه بود و ما روی تخت کنار هم بودیم وقتی بیدار شدیم هر دومون از جا پریدیم دور و برمون رو نگاه کردی تختا غیب شدن یه صندلی 💺ضاهر شد و یه دکمه🔴 کنارش و یه کاغذ جیهوپ کاغذو باز کرد 🖇️🗞️
هوبی:وقتی کاغذو باز کردم روش نوشته بود جی هوپ روی صندلی بشین و اون چه هم روی پات بشینی با طناب دور خودتون ببندین که به هم بچسبین و بعد دکمه رو بزنین😮🤔🧐
اون چه :کاری که گفته بود رو کردیم وقتی دکمه رو زدیم صندلی از جامثل فنر پرید و ما پرت شدیم تو یه زیرزمین بزرگ 🫣😑🤌....
۲.۹k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.