عضو افتخاری پارت ۱۵
#عضو_افتخاری
#پارت_15
_________________________
*سوزی*
صبح زود بلند شدمو یه یاد داشت واسه صوفی گذاشتم تا نگران نشه کیفمو با پالتوم برداشتمو رفتم بیرون سوار ماشینم شدمو روشنش کردم
رفتم خونه (خونهbts)آروم کلید انداختمو رفتم داخل که اگه کسی خواب بود بیدار نشه در اتاقمو باز کردمو رفتم داخل اروم در و بستم .
چمدونمو برداشتمو یه بار چک کردم و یه یادداشت نوشتم واسه پسرا
_یادداشت_
"سلام پسرا سوزیم"
"همونطور که میدونید باید برم فرانسه"
"پیش پدرم صداتون نکردم چون خواب بودین"
"خب دیگه حرفی ندارم خدافظ"
چمدونمو برداشتمو رفتم پایین گذاشتمش لب پله و رفتم آشپزخونه و یاد داشتو چسبوندم به یخچال همینکه برگشتم تهیونگ رو به روم بود
هینی کشیدم و ترسیدم😳
+داری میری؟
_ترسوندیم چرا مثل جن بوداده ظاهر میشی؟...اره دارم میرم
+اها خب برو سوار ماشین من شو
_وات؟
بدون حرف دستمو گرفت و دنبال خودش کشید
_ول کن دسته کش تنبون که نیس ..
چمدونم مونده
+تو ماشینه
_واو عجب سرعتی
در ماشین و باز کردو تقریبا پرتم کرد داخل و خودشم سوار شد
با غر غر_دستمو با کش تنبون اشتباه میگیری خودمم با چمدون چرا اونجوری پرت..
دسشو گذاشت جلو دهنمو نذاشت ادامه زرمو بگم
با غر غر بهش توپیدم ولی نفهمید چی گفتم
،+نمیفهمم چی میگی
_اوووممم پپوووپوپوپو وایه
+ها؟
_اومممم پوپوفوربعی
+مثل ادم حرف بزن
دیگه دیدم خیر اقا خنگ تر ازین حرفا تشریف دارن دستشو گاز گرفتم که دادش رفت هوا
_نابغه دستتو گذاشتی جلو دهنم چه جور میخوای بفهمی اخه؟
+ببین رستمو چیکار کردی دست قشنگمو
_ایییی ایییی تهیونگ اعصاب منو بهم نریز
(مدیر"مگه مرض داری دست بچمو گاز میگیری)
(سوزی"دلم میخواد به توچه تو برو ادامشو بنویس)
_واسا ببینم مگه من نگفتم میخوام تنها بزم هان؟
+مگه من قبول کردم ؟
_اره گفتی باشه
+اون باشه به معنیه نه
_مگه دختری؟
+چه ربطی داره ؟
_این دختران که وقتی میگن باشه یعنی نه .،این دختران که هر باششون یه معنی میده نه پسرا
+ازین زاویه بهش دقت نکرده بودم
_خب زوایای دیدتو عوض کن
یه لحظه یادم افتاد پرواز دارم
با جیغ_تهیونگ
تهیونگ ترسیده+بله
_پروازم
تهیونگ+وای یادم رفت
سریع ماشینو روشن کردو رفتیم سمت فرودگاه
وقتی رسیدیم فرودگاه از همون دم در خداحافظی کردیم چون اگه میومد داخل طرفداراش میشناختنش داستان میشد برامون
نوبت به پروازم رسید اول یه دور وسایلمو چک کردن پاسپورت و ویزامو نشون دادمو سوار هوا پیما شدم کم کم هوا پیما راه افتاد تصمیم گرفتم یکمی بخوابم تا برسیم...
ادامه دارد...
______________________
#پارت_15
_________________________
*سوزی*
صبح زود بلند شدمو یه یاد داشت واسه صوفی گذاشتم تا نگران نشه کیفمو با پالتوم برداشتمو رفتم بیرون سوار ماشینم شدمو روشنش کردم
رفتم خونه (خونهbts)آروم کلید انداختمو رفتم داخل که اگه کسی خواب بود بیدار نشه در اتاقمو باز کردمو رفتم داخل اروم در و بستم .
چمدونمو برداشتمو یه بار چک کردم و یه یادداشت نوشتم واسه پسرا
_یادداشت_
"سلام پسرا سوزیم"
"همونطور که میدونید باید برم فرانسه"
"پیش پدرم صداتون نکردم چون خواب بودین"
"خب دیگه حرفی ندارم خدافظ"
چمدونمو برداشتمو رفتم پایین گذاشتمش لب پله و رفتم آشپزخونه و یاد داشتو چسبوندم به یخچال همینکه برگشتم تهیونگ رو به روم بود
هینی کشیدم و ترسیدم😳
+داری میری؟
_ترسوندیم چرا مثل جن بوداده ظاهر میشی؟...اره دارم میرم
+اها خب برو سوار ماشین من شو
_وات؟
بدون حرف دستمو گرفت و دنبال خودش کشید
_ول کن دسته کش تنبون که نیس ..
چمدونم مونده
+تو ماشینه
_واو عجب سرعتی
در ماشین و باز کردو تقریبا پرتم کرد داخل و خودشم سوار شد
با غر غر_دستمو با کش تنبون اشتباه میگیری خودمم با چمدون چرا اونجوری پرت..
دسشو گذاشت جلو دهنمو نذاشت ادامه زرمو بگم
با غر غر بهش توپیدم ولی نفهمید چی گفتم
،+نمیفهمم چی میگی
_اوووممم پپوووپوپوپو وایه
+ها؟
_اومممم پوپوفوربعی
+مثل ادم حرف بزن
دیگه دیدم خیر اقا خنگ تر ازین حرفا تشریف دارن دستشو گاز گرفتم که دادش رفت هوا
_نابغه دستتو گذاشتی جلو دهنم چه جور میخوای بفهمی اخه؟
+ببین رستمو چیکار کردی دست قشنگمو
_ایییی ایییی تهیونگ اعصاب منو بهم نریز
(مدیر"مگه مرض داری دست بچمو گاز میگیری)
(سوزی"دلم میخواد به توچه تو برو ادامشو بنویس)
_واسا ببینم مگه من نگفتم میخوام تنها بزم هان؟
+مگه من قبول کردم ؟
_اره گفتی باشه
+اون باشه به معنیه نه
_مگه دختری؟
+چه ربطی داره ؟
_این دختران که وقتی میگن باشه یعنی نه .،این دختران که هر باششون یه معنی میده نه پسرا
+ازین زاویه بهش دقت نکرده بودم
_خب زوایای دیدتو عوض کن
یه لحظه یادم افتاد پرواز دارم
با جیغ_تهیونگ
تهیونگ ترسیده+بله
_پروازم
تهیونگ+وای یادم رفت
سریع ماشینو روشن کردو رفتیم سمت فرودگاه
وقتی رسیدیم فرودگاه از همون دم در خداحافظی کردیم چون اگه میومد داخل طرفداراش میشناختنش داستان میشد برامون
نوبت به پروازم رسید اول یه دور وسایلمو چک کردن پاسپورت و ویزامو نشون دادمو سوار هوا پیما شدم کم کم هوا پیما راه افتاد تصمیم گرفتم یکمی بخوابم تا برسیم...
ادامه دارد...
______________________
۲.۳k
۱۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.