ادامه پارت۱۳
لبخندی زدم
+ ممنونم
+ بابت همه چی
و وارد اتاق شدم
خالی بود و پر از سکوت
نفس راحتی کشیدم واقعا دوست نداشتم حداقل فعال ایکا رو ببینم
که در اتاق باز شد و نارسیس با موهای فرفریش اومد تو
+ سالم خانم کوچولو
× سالم خوبی؟ عمو شکالتی گفت که بیام کمکت چون که دستت
شکسته، راست میگفت؟
+ آره ولی زود خوب میشه نگران نباش
به سمت کمدم رفتم و یه دست لباس تمیز برداشتم
و پالستیک به گچ دستام گرفتم که نارسیس همین طوری نگاهم میکرد
گفتم:
+ منتظر چی هستی بیا کمکم کن
× باشه اومدم
اومد کمکم کرد لباسمو درآوردم
با دستای کوچکش سعی میکرد کمکم کنه
چون دستام توی گچ بود کاری نمیتونستم انجام بدم
فقط زیر دوش وایستادم و اومدم بیرون و به کمکش لباس تمیز پوشیدم
که گفت:
× من دیگه میرم
+ باشه
و بدو بدو رفت
دیگه تقریبا شب شده بود و باید برای شام میرفتم پایین
خواستم در و باز کنم
که در باز شد و ایکا وارد شد
اما مثل همیشه نبود
تق و لق راه میرفت
چشمای خمارش خمار تر شده بود
و صورتش قرمز
بوی شدید الکل میداد...
+ ممنونم
+ بابت همه چی
و وارد اتاق شدم
خالی بود و پر از سکوت
نفس راحتی کشیدم واقعا دوست نداشتم حداقل فعال ایکا رو ببینم
که در اتاق باز شد و نارسیس با موهای فرفریش اومد تو
+ سالم خانم کوچولو
× سالم خوبی؟ عمو شکالتی گفت که بیام کمکت چون که دستت
شکسته، راست میگفت؟
+ آره ولی زود خوب میشه نگران نباش
به سمت کمدم رفتم و یه دست لباس تمیز برداشتم
و پالستیک به گچ دستام گرفتم که نارسیس همین طوری نگاهم میکرد
گفتم:
+ منتظر چی هستی بیا کمکم کن
× باشه اومدم
اومد کمکم کرد لباسمو درآوردم
با دستای کوچکش سعی میکرد کمکم کنه
چون دستام توی گچ بود کاری نمیتونستم انجام بدم
فقط زیر دوش وایستادم و اومدم بیرون و به کمکش لباس تمیز پوشیدم
که گفت:
× من دیگه میرم
+ باشه
و بدو بدو رفت
دیگه تقریبا شب شده بود و باید برای شام میرفتم پایین
خواستم در و باز کنم
که در باز شد و ایکا وارد شد
اما مثل همیشه نبود
تق و لق راه میرفت
چشمای خمارش خمار تر شده بود
و صورتش قرمز
بوی شدید الکل میداد...
۲.۲k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.