پسر عموی مغرور من~♡

پسر عموی مغرور من~♡
P28
ا.ت توی ذهنش:هه فکر کرده من مثل اون خلافکارم تورم درست میکنم جئون جونگکوک
ا.ت ویو
از عمارت کوک زدم بیرون و سوار ماشینم شدم و یه راست روندم سمت دفتر مکس
۵۰ مین بعد
جلوی در وایسادم و در زدم و بعد وارد شدم رفتم روی صندلی روبه روی مکس نشستم
مکس:چی شده
ا.ت:مگه چیزی باید باشه
مکس:منظورم کارتو شروع کردی
ا.ت:فکر میکنه خیلی باهوشه میخواست ببینه من کجا بودم گفت برم عمارتش اما با این کارش کارمو راحتر کرد
مکس:خوبه فقط باید قبل اینکه پدرت بیاد کارو تموم کنی میتونی؟
ا.ت:معلومه فقط میخوام فردا یه پارتی بگیرم عمارت پدریم و کوک دعوت میکنم تا بتونم برم عمارتش برای همین کارای دعوت رو میخوام تو بکنی
مکس:حله
ا.ت:خوبه و میخوام یکی از افرادتو بدی زیر دستم
مکس:آخه ا.ت
ا.ت:خودت میدونی من چند ساله اینجا کار میکنم پس این کارو باید در حقم بکنی
مکس:اوکی خبر میدم
ا.ت: پس من فعلا میرم تا به کارام برسم تو هم به کارات برس
و از دفتر بیرون زدم با ماشینم به نزدیک ترین رستوران رفتم تا یه چیزی بخورم
رفتم داخل رستوران که گفتن کلش رزرو شده منم بدجور اعصبانی شدم باصدای بلند گفتم
ا.ت:هی اگه من بخوام میتونم ۳۰ از این رستورانا بخرم
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
بچها بخدا خستم اینقدر بسته و شرطی نمیکنم پارت بعدو شرطی میکنم
و بچها کی میتونی یه رژیم بده تا عید لاغر بشم