شکاف p28
با دیدنم انگشت شستش رو به معنی اوکی بالا آورد
_یه سوال الان من شبیه یه پسر شدم و هیچ کس با دیدنم نمیفهمه من یه ترنسم ...پس چرا گفتین باید یه ترنس باشم
وسایل رو میز و جمع و جور کرد و در همون حال گفت:
_فعلا تا یه مدت قراره نیس احدی بفهمه تو یه ترنسی نه یه پسر
ای کاش اون روز از لئون پرسیده بودم که فعلا ینی تا کی؟ اصلا مگه قراره شخص خاصی بفهمه مثلا یه ترنسم؟ ای کاش پرسیده بودم تو زندان مردونه با یه ترنس چجوری رفتار میکنن؟
از سر تا پای لئون رو نگاه کردم و یاد چیزا هایی افتادم که هنوز برام روشن نشده بود....صدام ...پریود شدنم....و چیزی که حتی دلم نمیخواست بهش فک کنم
_لئون...چند تا مسئله هست که باید بهت بگم...یکی این که من یه صدای دخترونه دارم و حتی بلدم نیستم مث یه مرد صدام رو کلفت کنم
از کشو چیزی بیرون آورد یه قوطی:
_خوب شد یادم انداختی....تو این قوطی یه پودره ...باید اندازه یه قاشق چای خوری هر ۳ ۴ روز یبار ازش بخوری...یکم تلخه و باید بدون آب همینجوری قورتش بدی....این پودر تار های صوتیت رو تغییر میده و صدات از ظریفی و دخترونگی در میاد
خدای من
اینا فکر همه جاش رو کردن....جوری که هیچ کس ذره ای شک نکنه
گرفتم ازش و گفتم:
_مرسی...برای پریود هم راه حلی داری؟؟
_اره اتفاقا میخواستم بهت بگم که الان گفتی....یه قرصی هست که بهت میدم پریودت رو عقب میندازه اونو از چند روز قبل از تایم پریودت بخور....زمانی که ماموریت تموم شد دیگه میتونی نخوری ولی خب تا چند ماه خونریزی خیلی شدید میگیری بخاطر اون چند ماه
سری تکون دادم که گفت:
_باید راجب یه چیز دیگه هم باهم صحبت کنیم ولی الان جاش نیست...بعدا بهت میگم
باز هم سری تکون دادم و چیزی نگفتم.....کمی جمع و جور کرد و مشغول ریختن وسایل و لباس هایی توی ساک طوسی رنگی شد...در همین حین تقه ای به در خورد و کسی سرش رو از در بیرون آورد:
_لئون...ماشین رسید..رئیس و جان هم هستن...آماده اید؟
_اره الان میایم
از در بیرون زدیم...در مسیر راهرو بودیم که آروم گفت:
_موهای دست و پا و صورتت و ابروهات رو هم برای یه مدت اصلاح نکن
چشمکی زد:
_دیگه یکمم باید با زندگی چرک پسرا آشنا بشی
پوفی کردم و چیزی نگفتم....به یه ماشین مشکی رنگ که از تمیزی برق میزد نزدیک شدیم جان و رئيس باهم حرف میزدن که با اومدن ما سکوت کردن....هردو سر تا پای من رو نظارت کردن و نگاه رئیس رو روی موهای کوتاه شدم حس کردم...
_یه سوال الان من شبیه یه پسر شدم و هیچ کس با دیدنم نمیفهمه من یه ترنسم ...پس چرا گفتین باید یه ترنس باشم
وسایل رو میز و جمع و جور کرد و در همون حال گفت:
_فعلا تا یه مدت قراره نیس احدی بفهمه تو یه ترنسی نه یه پسر
ای کاش اون روز از لئون پرسیده بودم که فعلا ینی تا کی؟ اصلا مگه قراره شخص خاصی بفهمه مثلا یه ترنسم؟ ای کاش پرسیده بودم تو زندان مردونه با یه ترنس چجوری رفتار میکنن؟
از سر تا پای لئون رو نگاه کردم و یاد چیزا هایی افتادم که هنوز برام روشن نشده بود....صدام ...پریود شدنم....و چیزی که حتی دلم نمیخواست بهش فک کنم
_لئون...چند تا مسئله هست که باید بهت بگم...یکی این که من یه صدای دخترونه دارم و حتی بلدم نیستم مث یه مرد صدام رو کلفت کنم
از کشو چیزی بیرون آورد یه قوطی:
_خوب شد یادم انداختی....تو این قوطی یه پودره ...باید اندازه یه قاشق چای خوری هر ۳ ۴ روز یبار ازش بخوری...یکم تلخه و باید بدون آب همینجوری قورتش بدی....این پودر تار های صوتیت رو تغییر میده و صدات از ظریفی و دخترونگی در میاد
خدای من
اینا فکر همه جاش رو کردن....جوری که هیچ کس ذره ای شک نکنه
گرفتم ازش و گفتم:
_مرسی...برای پریود هم راه حلی داری؟؟
_اره اتفاقا میخواستم بهت بگم که الان گفتی....یه قرصی هست که بهت میدم پریودت رو عقب میندازه اونو از چند روز قبل از تایم پریودت بخور....زمانی که ماموریت تموم شد دیگه میتونی نخوری ولی خب تا چند ماه خونریزی خیلی شدید میگیری بخاطر اون چند ماه
سری تکون دادم که گفت:
_باید راجب یه چیز دیگه هم باهم صحبت کنیم ولی الان جاش نیست...بعدا بهت میگم
باز هم سری تکون دادم و چیزی نگفتم.....کمی جمع و جور کرد و مشغول ریختن وسایل و لباس هایی توی ساک طوسی رنگی شد...در همین حین تقه ای به در خورد و کسی سرش رو از در بیرون آورد:
_لئون...ماشین رسید..رئیس و جان هم هستن...آماده اید؟
_اره الان میایم
از در بیرون زدیم...در مسیر راهرو بودیم که آروم گفت:
_موهای دست و پا و صورتت و ابروهات رو هم برای یه مدت اصلاح نکن
چشمکی زد:
_دیگه یکمم باید با زندگی چرک پسرا آشنا بشی
پوفی کردم و چیزی نگفتم....به یه ماشین مشکی رنگ که از تمیزی برق میزد نزدیک شدیم جان و رئيس باهم حرف میزدن که با اومدن ما سکوت کردن....هردو سر تا پای من رو نظارت کردن و نگاه رئیس رو روی موهای کوتاه شدم حس کردم...
۷.۲k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.