داشتم نگاش میکردم ، اونم مثل همیشه بیخیال و بی تفاوت تکیه
داشتم نگاش میکردم ، اونم مثل همیشه بیخیال و بی تفاوت تکیه داده بود به دیوار و دستاشم کرده بود تو جیبش داشت با دوستش حرف میزد ...
چقد این غرورش به چهره ی اخمـــــوش میاد
لامصب توی خنده هاشم غرور موج میزنه و نمیدونه هر بار با دیدن چال گونش دلم میره ...
حواسم پی یار بی وفا بود که دستی رو شونم نشست
نگاه کردم دیدم معصومه دوستمه
گفت چیه دلت براش تنگ شده ...
گفتم سه هفتس ندیدمش به نظرت لاغر نشده ...
معصومه هم بدون اینکه بدونه با حرفش چه به سرم اورده گفت اره از دوری تو بوده ...
وبه یادم اورد که اون اصلا به من فکرهم نمیکنه
و به یادم اورد داستان عشق یک طرفمو ...
داشتم جست و جو میکردم توی تیله های سیاهش یه نور امیدی رو...
که یهو دیدم برگشت و چشم تو چشم شد باهام دلم لرزید ...
اما خودمو نگه داشتم که جلوی سیل دریای چشمام رو بگیرم و موفق هم شدم و بی تفاوت برگشتم ...
و صداش رو شنیدم که گفت: فلانی (من) چقد مغروره ...
مرد مغرور من ایا تا حالا تو ایینه نگاه کردی ؟
#نرگس_یگانهــ_غرور
چقد این غرورش به چهره ی اخمـــــوش میاد
لامصب توی خنده هاشم غرور موج میزنه و نمیدونه هر بار با دیدن چال گونش دلم میره ...
حواسم پی یار بی وفا بود که دستی رو شونم نشست
نگاه کردم دیدم معصومه دوستمه
گفت چیه دلت براش تنگ شده ...
گفتم سه هفتس ندیدمش به نظرت لاغر نشده ...
معصومه هم بدون اینکه بدونه با حرفش چه به سرم اورده گفت اره از دوری تو بوده ...
وبه یادم اورد که اون اصلا به من فکرهم نمیکنه
و به یادم اورد داستان عشق یک طرفمو ...
داشتم جست و جو میکردم توی تیله های سیاهش یه نور امیدی رو...
که یهو دیدم برگشت و چشم تو چشم شد باهام دلم لرزید ...
اما خودمو نگه داشتم که جلوی سیل دریای چشمام رو بگیرم و موفق هم شدم و بی تفاوت برگشتم ...
و صداش رو شنیدم که گفت: فلانی (من) چقد مغروره ...
مرد مغرور من ایا تا حالا تو ایینه نگاه کردی ؟
#نرگس_یگانهــ_غرور
۲.۲k
۲۴ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.