هانی بال² پارت یازدهم
فردا ساعت چهار روز عروسی*
ا.ت ویو :
به آینه نگاه کردم .. چقدر خوشگل شده بودم یه آرایش ساده و اسپورت موهای باز و یه تاج کوچیک که کنارش چند گل ریزی کنارش داشت رو سرم بود
از جام بلند شدم و تشکری از ارایشگرا کردم رفتم سمت در که با ماشین گنسیس سیاه رنگی روبه رو شدم خیلی تعجب کردم
اروم رفتم سمت ماشین که تهیونگ از ماشین پیاده شد و مثل پرنس ها تعظیم کرد
از خجالت دستامو رو صورتم گذاشته بودم جیغ کوچیکی میکشیدم
برگشتم سمتش و بهش نگاه کردم
- دیوونه ..
+ من دیوونه ی توام بانوی من
دستشو گرفتم و که یه دست گل خوشگلی از گل های رز سفید بهم داد که کنار پاپیونش اسمم به رنگ طلایی نوشته شده بود
خجالت کشیدم و رفتم سوار ماشین شدم ولی مگ دامنم میزاشت یکم راحت باشم
پوفی گفتم و چشامو بستم و یه چرت کوتاه تا برسیم به عمارت زدم
قبل گرم شدن چشام برگشتم سمت تهیونگ و تنها چیزی که یادم بود خنده کیوتش بود.
و چشام بستم
با یه شوک از خواب بیدار شدم و خودم رو روی تخت بیمارستان دیدم
لباسم غرق خون بود و دکتر بالای سرم ملافه سفید دستش بود
پرستار و دکتر : بیمار برگشت! باورنکردنیه
لایت رو جلو چشام گرفتن و بهم اشاره کرد به انگشتاش نگاه کنم
- س..سه تاس
دکتر : درسته. سریع ببرینش بخش اورژانس تا بخیه بزنیم سینشو
خیلی درد داشتم زخم سینم و همه جام درد میکردن که یهم یادم افتاد من باید میرفتم عروسی امروز عروسی من بود
دستم بلند کردم و لباس پرستار گرفتم
- ش..شوهرم کجاس
بهم توجهی نکرد و بهم داروی بیهوشی زد
بعد از چند ساعت*
چشامو بهم فشار دادم و سیاهی که میدیدم از بین رفت و دیدم پرستارا بالا سرمن و سرم و دستگاه تنفسمو چک میکنن
- شوهرم..شوهرم کو؟ ته ته کوچولوم
از جام بلند شدم و درد شدید داشتم که باعث جیغم شد
پرستار: خانم اروم باشید!
- نه..نه ته ته کجاس؟؟
~ اون مرده
- چ..چی؟ کوکی..
~ بله؟
- تهیونگ کو
~ یادت نمیاد ؟ تو و اون توراه اومدن به عروسی تصادف کردید. با کامیون پر از بار و تهیونگ زیر اوار کامیون تموم کرد
اشکام سرازیر شدن
و فقط جیغ میکشیدم و هق هق میزدم
- تهیونگی من.. خرس کوچولوم..
از درد چشمام سیاهی رفتن و روی تخت افتادم و صدای پرستارارو مبهم میشنیدم همینطور جونگکوک
~ متاسفام ولی من هستم کنارت شاید تاوان دل شکستمو ازت گرفتم بیبی بد
- خ..خفه
این جمله روزیر لب زمزمه کردم و دیگه هیچی نفهمیدم
و این بود پایانه قصه من و عشقی که داشتم
ولی..
یهو : .. .. ..
شرط ۴۰ لایک
۵۰ تا کامنت
فحشم ندید ✨🦦
ا.ت ویو :
به آینه نگاه کردم .. چقدر خوشگل شده بودم یه آرایش ساده و اسپورت موهای باز و یه تاج کوچیک که کنارش چند گل ریزی کنارش داشت رو سرم بود
از جام بلند شدم و تشکری از ارایشگرا کردم رفتم سمت در که با ماشین گنسیس سیاه رنگی روبه رو شدم خیلی تعجب کردم
اروم رفتم سمت ماشین که تهیونگ از ماشین پیاده شد و مثل پرنس ها تعظیم کرد
از خجالت دستامو رو صورتم گذاشته بودم جیغ کوچیکی میکشیدم
برگشتم سمتش و بهش نگاه کردم
- دیوونه ..
+ من دیوونه ی توام بانوی من
دستشو گرفتم و که یه دست گل خوشگلی از گل های رز سفید بهم داد که کنار پاپیونش اسمم به رنگ طلایی نوشته شده بود
خجالت کشیدم و رفتم سوار ماشین شدم ولی مگ دامنم میزاشت یکم راحت باشم
پوفی گفتم و چشامو بستم و یه چرت کوتاه تا برسیم به عمارت زدم
قبل گرم شدن چشام برگشتم سمت تهیونگ و تنها چیزی که یادم بود خنده کیوتش بود.
و چشام بستم
با یه شوک از خواب بیدار شدم و خودم رو روی تخت بیمارستان دیدم
لباسم غرق خون بود و دکتر بالای سرم ملافه سفید دستش بود
پرستار و دکتر : بیمار برگشت! باورنکردنیه
لایت رو جلو چشام گرفتن و بهم اشاره کرد به انگشتاش نگاه کنم
- س..سه تاس
دکتر : درسته. سریع ببرینش بخش اورژانس تا بخیه بزنیم سینشو
خیلی درد داشتم زخم سینم و همه جام درد میکردن که یهم یادم افتاد من باید میرفتم عروسی امروز عروسی من بود
دستم بلند کردم و لباس پرستار گرفتم
- ش..شوهرم کجاس
بهم توجهی نکرد و بهم داروی بیهوشی زد
بعد از چند ساعت*
چشامو بهم فشار دادم و سیاهی که میدیدم از بین رفت و دیدم پرستارا بالا سرمن و سرم و دستگاه تنفسمو چک میکنن
- شوهرم..شوهرم کو؟ ته ته کوچولوم
از جام بلند شدم و درد شدید داشتم که باعث جیغم شد
پرستار: خانم اروم باشید!
- نه..نه ته ته کجاس؟؟
~ اون مرده
- چ..چی؟ کوکی..
~ بله؟
- تهیونگ کو
~ یادت نمیاد ؟ تو و اون توراه اومدن به عروسی تصادف کردید. با کامیون پر از بار و تهیونگ زیر اوار کامیون تموم کرد
اشکام سرازیر شدن
و فقط جیغ میکشیدم و هق هق میزدم
- تهیونگی من.. خرس کوچولوم..
از درد چشمام سیاهی رفتن و روی تخت افتادم و صدای پرستارارو مبهم میشنیدم همینطور جونگکوک
~ متاسفام ولی من هستم کنارت شاید تاوان دل شکستمو ازت گرفتم بیبی بد
- خ..خفه
این جمله روزیر لب زمزمه کردم و دیگه هیچی نفهمیدم
و این بود پایانه قصه من و عشقی که داشتم
ولی..
یهو : .. .. ..
شرط ۴۰ لایک
۵۰ تا کامنت
فحشم ندید ✨🦦
۱۳.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.