عشق بی پایان
#عشق_بی_پایان
#فصل_هفتم
P¹⁰⁷
می چا: تو با ارزش تر از این حرفایی
ته: من ؟ حتما داری شوخی میکنی
می چا: بیایید بریم خونه ی من تا باهام حرف بزنیم
ته: من به شما اعتماد ندارم
می چا: هرجور دوست داری(میخواد بره خونشون)
ته:( دست می چا رو میگیره) صبر کن
می چا: بله؟
ته: من باهاتون میام
می چا: آوم باشه پس بیایید تا من راهو بهتون نشون بدم
ته: باشه
می چا: نمیخوام فضولی کنم ولی چرا داشتید خودکشی میکردین؟
ته: بخاطر یه فردی که خیلی دوسش دارم
می چا: او باهاتون کات کرده؟
ته: شوهرش مجبورش کرد باهام کات کنه
می چا: خب شوهرش حق داشت بیچاره
ته: میشه شما تو این کارا دخالت نکنید؟
می چا: اوم ببخشید...خب رسیدیم
ته: ممنونم
می چا: اوم امشب اینجا بمونید فردا برید من باید ازتون خوب مراقبت کنم
ته: من مزاحمتون نمیشم بخدا
می چا: این چه حرفیه بشینید براتون نوشیدنی بیارم
ته: مرسی
می چا: (برای ته قهوه میاره)
ته: ممنون
می چا: خواهش میکنم چیزی هم باهاش میخورید؟
ته: نه ممنون بشینید
#فصل_هفتم
P¹⁰⁷
می چا: تو با ارزش تر از این حرفایی
ته: من ؟ حتما داری شوخی میکنی
می چا: بیایید بریم خونه ی من تا باهام حرف بزنیم
ته: من به شما اعتماد ندارم
می چا: هرجور دوست داری(میخواد بره خونشون)
ته:( دست می چا رو میگیره) صبر کن
می چا: بله؟
ته: من باهاتون میام
می چا: آوم باشه پس بیایید تا من راهو بهتون نشون بدم
ته: باشه
می چا: نمیخوام فضولی کنم ولی چرا داشتید خودکشی میکردین؟
ته: بخاطر یه فردی که خیلی دوسش دارم
می چا: او باهاتون کات کرده؟
ته: شوهرش مجبورش کرد باهام کات کنه
می چا: خب شوهرش حق داشت بیچاره
ته: میشه شما تو این کارا دخالت نکنید؟
می چا: اوم ببخشید...خب رسیدیم
ته: ممنونم
می چا: اوم امشب اینجا بمونید فردا برید من باید ازتون خوب مراقبت کنم
ته: من مزاحمتون نمیشم بخدا
می چا: این چه حرفیه بشینید براتون نوشیدنی بیارم
ته: مرسی
می چا: (برای ته قهوه میاره)
ته: ممنون
می چا: خواهش میکنم چیزی هم باهاش میخورید؟
ته: نه ممنون بشینید
۳.۹k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.