اتش سرد
اتش سرد
ادامه تر پارت ۱۵........یونو؟
ات ویو
اومد چند لحظه ساکت موند تا زیر چشمی نگاش کنم دیدم خشکش زده خداییش داشتم جر میخوردم که بلاخره این دوتا شهمارو روشن کردن و منم چشمامو باز کردم
یونگی ویو
یهو دوتا شمع روشن شد و ا.ت بیدار شد باورم نمیشه همجا تزیین شده با اسم یونگی تولدت مبارک بود که یهو یه نوشته کوچولویی زیرشون دیدم رفتم یه کوچولوشو برداشتم که دیدم نوشته((یونگی مری می)) کفری شدم ولی به روی خودم نیوردم
بیا
بیا دیگه
هعیییییییی خب دوزتان خواستم بگم که برای این پارت ۱۶ رو نذاشتم چون باید بلند تر میبود و چیزی به ذهنم نمیرسه که بنویسم امروطم تو مدرسه بستیم نیومد با همه دعوا داشتم غذایی که از بوفه داشتم میخوردم هم ریخت رو مقنعم کلا اعصابم صگ شد خیلیییییی
ادامه تر پارت ۱۵........یونو؟
ات ویو
اومد چند لحظه ساکت موند تا زیر چشمی نگاش کنم دیدم خشکش زده خداییش داشتم جر میخوردم که بلاخره این دوتا شهمارو روشن کردن و منم چشمامو باز کردم
یونگی ویو
یهو دوتا شمع روشن شد و ا.ت بیدار شد باورم نمیشه همجا تزیین شده با اسم یونگی تولدت مبارک بود که یهو یه نوشته کوچولویی زیرشون دیدم رفتم یه کوچولوشو برداشتم که دیدم نوشته((یونگی مری می)) کفری شدم ولی به روی خودم نیوردم
بیا
بیا دیگه
هعیییییییی خب دوزتان خواستم بگم که برای این پارت ۱۶ رو نذاشتم چون باید بلند تر میبود و چیزی به ذهنم نمیرسه که بنویسم امروطم تو مدرسه بستیم نیومد با همه دعوا داشتم غذایی که از بوفه داشتم میخوردم هم ریخت رو مقنعم کلا اعصابم صگ شد خیلیییییی
۴.۳k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.