کپی ممنوع🚫 پارت ۳ رمان
کپی ممنوع🚫 پارت ۳ رمان
سو جی با دیدن کیم سان تعجب کرد و حرفی که میخواست بزنه رو خورد اما این مهم نیست البته از نظر من
رزی:وای کلی اون شب حال کردم نوشیدنی خوردم 🦢 رقصیدم ولی تمام اینا به لطف کیم سان بود یه احساس عجیبی نسبت به کیم سان پیدا کرده بودم🍁🍂شاید کیم سان اونقدر هم که فکر میکردم بد نبود🌾 مهمونی تموم شد از کیم سو و سو جی خداحافظی کردم و به سمت خونه رفتم یهو دیدم کیم سان با ماشین اومده دنبالم سوار شدم و اون منو تا دم خونه رسوند شمارشو گرفتم و ازش خداحافظی کردم اما مونده بودم کیم سان خوبه یا کیم سو وای دوباره دودل شدم یهو دوتا پیام به گوشیم ارسال شد یدونه از طرف کیم سو و یدونه از طرف کیم سان دوتا شون
زده بودن فردا باید ببینمت اما من الان باید کدوم و انتخاب کنم؟! ˏˋ°•*⁀➷🤭
اصکی ممنوع🚫
سو جی با دیدن کیم سان تعجب کرد و حرفی که میخواست بزنه رو خورد اما این مهم نیست البته از نظر من
رزی:وای کلی اون شب حال کردم نوشیدنی خوردم 🦢 رقصیدم ولی تمام اینا به لطف کیم سان بود یه احساس عجیبی نسبت به کیم سان پیدا کرده بودم🍁🍂شاید کیم سان اونقدر هم که فکر میکردم بد نبود🌾 مهمونی تموم شد از کیم سو و سو جی خداحافظی کردم و به سمت خونه رفتم یهو دیدم کیم سان با ماشین اومده دنبالم سوار شدم و اون منو تا دم خونه رسوند شمارشو گرفتم و ازش خداحافظی کردم اما مونده بودم کیم سان خوبه یا کیم سو وای دوباره دودل شدم یهو دوتا پیام به گوشیم ارسال شد یدونه از طرف کیم سو و یدونه از طرف کیم سان دوتا شون
زده بودن فردا باید ببینمت اما من الان باید کدوم و انتخاب کنم؟! ˏˋ°•*⁀➷🤭
اصکی ممنوع🚫
۱۴.۹k
۲۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.