the pain p16
the pain p16
تهیونگ رو آروم روی تخت گذاشتم ... پنجره ی اتاق رو بستم و کنارش رو تخت نشستم... اگه به نامجون زنگ میزدم میومد؟ اگه... چطور میگفتم من این بلا رو سرش آوردم... نباید ته رو توی خطر مینداختم...
شماره رو گرفتم و گوشی رو به گوشم نزدیک کردم که صداش تو گوشم پیچید...
نامجون: الو! کوک تویی پسر؟
کوک: سلام نام... خوبی؟
نامجون: خوبم...خب چه خبر؟
کوک: نام من...یعنی...زود بیا اینجا...
نامجون: چه گندی زدی کوک؟
کوک: من...(بغضش ترکید)...فقط بیا...وسایلتم بیار... زود بیا نام (تماس رو قطع کرد)
راوی:
شروع کرد به گریه کردن، بلند هق میزد و کل اتاق رو از صدای گریه اش پر کرده بود...
ادامه دارد...
ببخشید کم بود امروز دوباره اگه تونستم پارت جدید میزارم💜🌿
تهیونگ رو آروم روی تخت گذاشتم ... پنجره ی اتاق رو بستم و کنارش رو تخت نشستم... اگه به نامجون زنگ میزدم میومد؟ اگه... چطور میگفتم من این بلا رو سرش آوردم... نباید ته رو توی خطر مینداختم...
شماره رو گرفتم و گوشی رو به گوشم نزدیک کردم که صداش تو گوشم پیچید...
نامجون: الو! کوک تویی پسر؟
کوک: سلام نام... خوبی؟
نامجون: خوبم...خب چه خبر؟
کوک: نام من...یعنی...زود بیا اینجا...
نامجون: چه گندی زدی کوک؟
کوک: من...(بغضش ترکید)...فقط بیا...وسایلتم بیار... زود بیا نام (تماس رو قطع کرد)
راوی:
شروع کرد به گریه کردن، بلند هق میزد و کل اتاق رو از صدای گریه اش پر کرده بود...
ادامه دارد...
ببخشید کم بود امروز دوباره اگه تونستم پارت جدید میزارم💜🌿
۹.۳k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.