فیک『شیطان』
فیک『شیطان』
پارت ۱۸
صدای تیر توی گوشم پیچید چشمام رو باز کردم دیدم جونگ کوک جلوی تیر وایساد
+ نههههههههههههههههههههه
$ حالا نوبت توعه
ویو ا.ت
وقتی دیدم کوک رو زد خون جلو چشمام رو گرفت تفنگ کوک رو برداشتم و به تهیونگ گفتم جولیا رو از اینجا ببر و اونم گفت باشه و رفتن رفتم یه مشت زدم به بپسر یون جانگ که افتاد هنوز عصبانی بودم کلی زدمش و همه تیر ها رو زدم بهش بعد دیدم کوک داره صدام میکنه
دوباره اشکام در اومد
+ کوک
_ ا.ت
+ بله
_ من
من.......
+ کوک نه بیدار شو
ویو ا.ت دیدم کوک بیهوش شد تهیونگ اومد گفتم
+ حال جولیا خوبه
#اره
+ بیا کوک رو ببریم بیمارستان
ویو ا.ت
بلندش کردیم و بردیمش تو ماشین و تهیونگ روند سمت بیمارستان
من هم اشکام همین جور میبارید
رسیدیم و کوک رو بلند کردیم و چند پرستار اومدن و کوک رو بردن به اتاق عمل
+ کوک هق خوب میشه هق هق هق؟
# اره حالا دیگه گریه نکن
............................
پارت ۱۸
صدای تیر توی گوشم پیچید چشمام رو باز کردم دیدم جونگ کوک جلوی تیر وایساد
+ نههههههههههههههههههههه
$ حالا نوبت توعه
ویو ا.ت
وقتی دیدم کوک رو زد خون جلو چشمام رو گرفت تفنگ کوک رو برداشتم و به تهیونگ گفتم جولیا رو از اینجا ببر و اونم گفت باشه و رفتن رفتم یه مشت زدم به بپسر یون جانگ که افتاد هنوز عصبانی بودم کلی زدمش و همه تیر ها رو زدم بهش بعد دیدم کوک داره صدام میکنه
دوباره اشکام در اومد
+ کوک
_ ا.ت
+ بله
_ من
من.......
+ کوک نه بیدار شو
ویو ا.ت دیدم کوک بیهوش شد تهیونگ اومد گفتم
+ حال جولیا خوبه
#اره
+ بیا کوک رو ببریم بیمارستان
ویو ا.ت
بلندش کردیم و بردیمش تو ماشین و تهیونگ روند سمت بیمارستان
من هم اشکام همین جور میبارید
رسیدیم و کوک رو بلند کردیم و چند پرستار اومدن و کوک رو بردن به اتاق عمل
+ کوک هق خوب میشه هق هق هق؟
# اره حالا دیگه گریه نکن
............................
۳۲.۷k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.