چندپارتی جیهوپ پارت ۶
چندپارتی جیهوپ پارت ۶
بیدار شدم که دیدم جیهوپ بالاسرم داره گریه میکنه
جیهوپ:بیب غلط کردم بیدار شو😭
تکون خوردم که دید بهوش اومدم
جیهوپ:ات خوبی؟"نگران
جوابشو ندادم و اونورو نگاه کردم
جیهوپ:ببخشید من معذرت میخوام ♡
دیدم داره گریه میکنه
جیهوپ:تروخدا باهام حرف بزن😭
دلم رحم اومد و بغلش کردم
ات:خیلی خب حالا گریه نکن بخشیدم
ولی باید چند تا سوالمو جواب بدی
جیهوپ:چرا؟
ات:اصلا به من چه،من و تو که همو دوست نداریم
جیهوپ:جرعت داری یه بار دیگه این حرفو بزن
ات:ما که همدیگه رو دوست ندار.......
یهو جیهوپ اومد جلو لباسامو در آورد و.....
بعد از نماز
صبح
ویو ات:
بلند شدم و دیدم جیهوپ مثل نینی خوابیده
دیشب که رسما یه ددی بود
همینجور داشتم نگاش میکردم که فهمیدم لبام توسط یع نفر قفل شد
جیهوپ داشت منو میمیبوسید
جیهوپ:بیبی چیشده از موقعی که بیدار شدی زل زدی به من؟
ات:چون شوهر آیندم خیلی جذابه
جیهوپ:منو برد گذاشت تو وان
بعد ۲۰ مین
حمومم تموم شد اومدم بیرون
لباس گوگولی خونگیمو پوشیدم (عکسشو میزارم)
رفتم پایین که دیدم.....
خماری خوب نیست خواهرم🗿😈
شرطا:
لایکا🧡۱۰
کامنت ۱۵🩷
بیدار شدم که دیدم جیهوپ بالاسرم داره گریه میکنه
جیهوپ:بیب غلط کردم بیدار شو😭
تکون خوردم که دید بهوش اومدم
جیهوپ:ات خوبی؟"نگران
جوابشو ندادم و اونورو نگاه کردم
جیهوپ:ببخشید من معذرت میخوام ♡
دیدم داره گریه میکنه
جیهوپ:تروخدا باهام حرف بزن😭
دلم رحم اومد و بغلش کردم
ات:خیلی خب حالا گریه نکن بخشیدم
ولی باید چند تا سوالمو جواب بدی
جیهوپ:چرا؟
ات:اصلا به من چه،من و تو که همو دوست نداریم
جیهوپ:جرعت داری یه بار دیگه این حرفو بزن
ات:ما که همدیگه رو دوست ندار.......
یهو جیهوپ اومد جلو لباسامو در آورد و.....
بعد از نماز
صبح
ویو ات:
بلند شدم و دیدم جیهوپ مثل نینی خوابیده
دیشب که رسما یه ددی بود
همینجور داشتم نگاش میکردم که فهمیدم لبام توسط یع نفر قفل شد
جیهوپ داشت منو میمیبوسید
جیهوپ:بیبی چیشده از موقعی که بیدار شدی زل زدی به من؟
ات:چون شوهر آیندم خیلی جذابه
جیهوپ:منو برد گذاشت تو وان
بعد ۲۰ مین
حمومم تموم شد اومدم بیرون
لباس گوگولی خونگیمو پوشیدم (عکسشو میزارم)
رفتم پایین که دیدم.....
خماری خوب نیست خواهرم🗿😈
شرطا:
لایکا🧡۱۰
کامنت ۱۵🩷
۴.۳k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.