𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞🤍✨ فصل ۲ پارت ۵ ( پارت ۲۲)
ویو سویون
رفتم سمت سرویسا رفتم داخل دستشویی و اومدم بیرون داشتم دستامو میشستم که...
ویو جیمین
رفتم سمت سرویس که از سمت بانوان صدای جیغ اومد شبیه صدای سویون بود سریع رفتم داخل که یکی داشت به سویون دست میزد
ویو سویون
که یکی رو پشت سرم دیدم یه پسره بود که انگار مست بود
؟ کوچولو به ددی یه حالی میدی؟؟( خمار)
~گمشو عوضی
؟ اذیت نکن دیگه
که دستشو برد تو لباسم و جیغ زدم
~ ولم کن آشغاللللل کمکککک( داد)
دیدم جیمین اومد داخل یکی زد تو صورتش
° کثافت عوضی یه بار دیگه دستت بهش بخوره ک*یر برات نمیزارم
پسره : هه اونوقت شما چیکارش باشی؟( پوزخند)
° دوس پسرش
؟ هه برو بابا اگه راس میگی بیا جلو ببینم
شروع کردن کتک کاری که جیمین یکی زد لا پاش
° گفتم برات ک*یر نمیزارم
؟ ک*ص ننت
و رفت بیرون از سرویس که جیمین برگشت روبه من
° سویون خوبی؟؟
~.....
خیلی حس عجیبی داشتم آخه چرا باید بگه دوس پسرمه میتونست بگه برادرم یا پسر خالمی چیزیه
° هی جواب بده خوبی کاری بات نکرد؟؟؟؟؟
از ترسم بغضم تو گلوم مونده بود
~ هق...هققق...
نمیدونم چرا بغلش کردم تو بغلش حس امنیت میکردم
~ خیلی....هق....ترسناک....هقق...بود....
° میدونم میدونم الان گریه نکن تموم شد
~هق...میشه...هق...به بقیه نگی؟
° نگران نباش نمیگم بینه خودمون میمونه
بعدش صورتمو یه آب زدم و رفتیم پیش بچه ها
^کجا موندین چقد طولش دادین
° حالا که اومدیم
جیمین رفت کنار ته نشست منم رفتم پیش آیونگ
+ هی خوبی؟
~ ها...ار..اره...خوبم
+ هوممم ولی من اینجور فک نمیکنم
~ میگم خوبم دیگه دختر
+ باوشه تو گفتی و من باور کردم
ویو آیونگ
کوک زد به شونم نگاش کردم داشت با هوبی حرف میزد
که دوباره زد به شونم
+ چته هی میزنی دیونه
- این چه طرزه حرف زدنه بی ادب
+ ااا مثلا الان برا من ادای بچه با ادبا رو در میاری نه؟؟
- من از اولم بچه با ادبی بودم مگه نه هیونگ( خطاب به هوبی)
= خب راستش نه
- هیونگگگگ
^ هوبی بچه من با ادبه چرا اینطوری میگی مگه نه مامان قربونت بره
- آله ( نی نی )
+ بدبخت زندایی اینجا برگ چغندره؟؟
™زندایی کیه؟؟
+ اوپااا مامان کوک زن داییمه دیگهههه
™ یعنی من داییتم؟؟؟؟
+ یاااااا
& پس منم میشم پسر داییت
- یاااا من پسر داییشم
° خب هستی دیگه
* من چی؟
^تووووو میشی پسر دایی ناتنیش که برادر هم هستی
+*چییییی؟؟
- وات ده فاک هیونگ چی میگی😂
بعد کلی چرتو پرت گفتن کوک بهم گفت میخواد به بچه ها بگه که ما با همیم
- من بگم یا تو( آروم)
+ من خجالت میکشم تو بگو( آروم )
- اوکی خب هیونگای عزیز و سویون میخوام یه چیزی رو بگم بهتون
همه: بفرما
- خب راستش........
رفتم سمت سرویسا رفتم داخل دستشویی و اومدم بیرون داشتم دستامو میشستم که...
ویو جیمین
رفتم سمت سرویس که از سمت بانوان صدای جیغ اومد شبیه صدای سویون بود سریع رفتم داخل که یکی داشت به سویون دست میزد
ویو سویون
که یکی رو پشت سرم دیدم یه پسره بود که انگار مست بود
؟ کوچولو به ددی یه حالی میدی؟؟( خمار)
~گمشو عوضی
؟ اذیت نکن دیگه
که دستشو برد تو لباسم و جیغ زدم
~ ولم کن آشغاللللل کمکککک( داد)
دیدم جیمین اومد داخل یکی زد تو صورتش
° کثافت عوضی یه بار دیگه دستت بهش بخوره ک*یر برات نمیزارم
پسره : هه اونوقت شما چیکارش باشی؟( پوزخند)
° دوس پسرش
؟ هه برو بابا اگه راس میگی بیا جلو ببینم
شروع کردن کتک کاری که جیمین یکی زد لا پاش
° گفتم برات ک*یر نمیزارم
؟ ک*ص ننت
و رفت بیرون از سرویس که جیمین برگشت روبه من
° سویون خوبی؟؟
~.....
خیلی حس عجیبی داشتم آخه چرا باید بگه دوس پسرمه میتونست بگه برادرم یا پسر خالمی چیزیه
° هی جواب بده خوبی کاری بات نکرد؟؟؟؟؟
از ترسم بغضم تو گلوم مونده بود
~ هق...هققق...
نمیدونم چرا بغلش کردم تو بغلش حس امنیت میکردم
~ خیلی....هق....ترسناک....هقق...بود....
° میدونم میدونم الان گریه نکن تموم شد
~هق...میشه...هق...به بقیه نگی؟
° نگران نباش نمیگم بینه خودمون میمونه
بعدش صورتمو یه آب زدم و رفتیم پیش بچه ها
^کجا موندین چقد طولش دادین
° حالا که اومدیم
جیمین رفت کنار ته نشست منم رفتم پیش آیونگ
+ هی خوبی؟
~ ها...ار..اره...خوبم
+ هوممم ولی من اینجور فک نمیکنم
~ میگم خوبم دیگه دختر
+ باوشه تو گفتی و من باور کردم
ویو آیونگ
کوک زد به شونم نگاش کردم داشت با هوبی حرف میزد
که دوباره زد به شونم
+ چته هی میزنی دیونه
- این چه طرزه حرف زدنه بی ادب
+ ااا مثلا الان برا من ادای بچه با ادبا رو در میاری نه؟؟
- من از اولم بچه با ادبی بودم مگه نه هیونگ( خطاب به هوبی)
= خب راستش نه
- هیونگگگگ
^ هوبی بچه من با ادبه چرا اینطوری میگی مگه نه مامان قربونت بره
- آله ( نی نی )
+ بدبخت زندایی اینجا برگ چغندره؟؟
™زندایی کیه؟؟
+ اوپااا مامان کوک زن داییمه دیگهههه
™ یعنی من داییتم؟؟؟؟
+ یاااااا
& پس منم میشم پسر داییت
- یاااا من پسر داییشم
° خب هستی دیگه
* من چی؟
^تووووو میشی پسر دایی ناتنیش که برادر هم هستی
+*چییییی؟؟
- وات ده فاک هیونگ چی میگی😂
بعد کلی چرتو پرت گفتن کوک بهم گفت میخواد به بچه ها بگه که ما با همیم
- من بگم یا تو( آروم)
+ من خجالت میکشم تو بگو( آروم )
- اوکی خب هیونگای عزیز و سویون میخوام یه چیزی رو بگم بهتون
همه: بفرما
- خب راستش........
۵.۷k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.