کتاب
#برگی_از_یک_کتاب
[#کتاب #شمیمی_از_رحمت_واسعه ، #بیان_خصایص_رحمت_واسعه_خدا_حضرت_سیدالشهدا_علیهالسلام در اشارات #فقیه_عارف ، #حضرت_آیت_الله_العظمی_محمدتقی_بهجت_قدس_سره ، ص۱۲و۱۳]
چند سالی از آن ماجرا گذشت و در این مدت، محمدتقی در مکتب خانه و سپس #حوزهی_علمیه ی #فومن مشغول به تحصیل شده بود. کمتر از چهارده سال داشت که به #کربلا رسید.
در همان روزهای نخست #ورود_به_کربلا ، وقتی برای زیارت #سیدالشهدا_علیه_السلام به حرم مشرّف شد، بلندای حالات عرفانی #مرحوم_نائینی را دریافت و در نماز ایشان نورانیتی را مشاهده کرد که از بسیاری از بزرگان نجف نیز پنهان مانده بود. میفرمود:
...دیدم آن بزرگوار #خشوع_و_خضوع عجیبی دارد و در هنگام #نماز ، احوالات عجیبی را سیر کرد. من پیش از آن، چنین نمازی را ندیده بودم. فقط یک نفر در شهر خودمان بود و پس از او هم که کس دیگری آمد، خبری از آن گونه نماز نبود.
در هجده سالگی و به قصد تکمیل تحصیلات، به #نجف، #دیار_شیفتگان #امیرمؤمنان ،#علی_علیه_السلام ، راهی شد و حدود دوازده سال در آنجا ماند. در طول این مدت، تمام #ایام_زیارتی را با برخی علما و با پای پیاده به کربلا مشرف میشد.
در طول مسیر، اغلب در #ذکر_و_یا_سکوت بود. یکی از علما نقل میکند: <در راه[کربلا] به منزل خان مصلّی که رسیدیم، نماز صبح را جملگی به ایشان اقتدا کردیم، با اینکه برخی علمایی که همراه ما بودند، از ایشان بزرگتر بودند>.
#زیارت ، در نظر او، عملی ظاهری و صوری نبود؛ بلکه در #هنگام_زیارت واقعا در محضر زیارت شونده حاضر میشد. معتقد بود:
اگر میخواهید زیارت، زیارتی اساسی باشد، #باید_قلبتان_هم_همان_را_بگوید_که_زبانتان_میگوید ؛ یعنی قلب هم همان چیزی را درک کند که در #زیارت_نامه قرائت میشود.
زیارت را با آدابش به جا میآورد و میفرمود:
از اهمّ آداب زیارت این است که بدانیم بین حیات #معصومین_علیه_السلام و مماتشان هیچ فرقی وجود ندارد؛ یعنی الآن هم #امام_حی_است و حرفت را میشنود.
[#کتاب #شمیمی_از_رحمت_واسعه ، #بیان_خصایص_رحمت_واسعه_خدا_حضرت_سیدالشهدا_علیهالسلام در اشارات #فقیه_عارف ، #حضرت_آیت_الله_العظمی_محمدتقی_بهجت_قدس_سره ، ص۱۲و۱۳]
چند سالی از آن ماجرا گذشت و در این مدت، محمدتقی در مکتب خانه و سپس #حوزهی_علمیه ی #فومن مشغول به تحصیل شده بود. کمتر از چهارده سال داشت که به #کربلا رسید.
در همان روزهای نخست #ورود_به_کربلا ، وقتی برای زیارت #سیدالشهدا_علیه_السلام به حرم مشرّف شد، بلندای حالات عرفانی #مرحوم_نائینی را دریافت و در نماز ایشان نورانیتی را مشاهده کرد که از بسیاری از بزرگان نجف نیز پنهان مانده بود. میفرمود:
...دیدم آن بزرگوار #خشوع_و_خضوع عجیبی دارد و در هنگام #نماز ، احوالات عجیبی را سیر کرد. من پیش از آن، چنین نمازی را ندیده بودم. فقط یک نفر در شهر خودمان بود و پس از او هم که کس دیگری آمد، خبری از آن گونه نماز نبود.
در هجده سالگی و به قصد تکمیل تحصیلات، به #نجف، #دیار_شیفتگان #امیرمؤمنان ،#علی_علیه_السلام ، راهی شد و حدود دوازده سال در آنجا ماند. در طول این مدت، تمام #ایام_زیارتی را با برخی علما و با پای پیاده به کربلا مشرف میشد.
در طول مسیر، اغلب در #ذکر_و_یا_سکوت بود. یکی از علما نقل میکند: <در راه[کربلا] به منزل خان مصلّی که رسیدیم، نماز صبح را جملگی به ایشان اقتدا کردیم، با اینکه برخی علمایی که همراه ما بودند، از ایشان بزرگتر بودند>.
#زیارت ، در نظر او، عملی ظاهری و صوری نبود؛ بلکه در #هنگام_زیارت واقعا در محضر زیارت شونده حاضر میشد. معتقد بود:
اگر میخواهید زیارت، زیارتی اساسی باشد، #باید_قلبتان_هم_همان_را_بگوید_که_زبانتان_میگوید ؛ یعنی قلب هم همان چیزی را درک کند که در #زیارت_نامه قرائت میشود.
زیارت را با آدابش به جا میآورد و میفرمود:
از اهمّ آداب زیارت این است که بدانیم بین حیات #معصومین_علیه_السلام و مماتشان هیچ فرقی وجود ندارد؛ یعنی الآن هم #امام_حی_است و حرفت را میشنود.
۱.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.