پارت یازدهم
هانول:..سرم توی کامپیوتر بود اونم با عصبانیت ولی من کارمو دوست داشتم اینقدر قشنگ داشتم ترجمه میکردم الان این روابط عمومی اومد رو سرم
سرمو به سمت راست برگردوندم که سو بین مثل خر خودشو انداخته بود رو صندلی راحت داشت مجله نگاه میکرد
هانول:..دلیل نشستن کنار کار من چیه
سو بین:..دلیلش اینه که شما تازه کار مدیر روابط عمومی رو شروع کردید اینجا نشستم تا گند کاری نکنید ابروی منو نبرید
هانول::…شما نگران نباشید من کارمو خوب بلدم
سو بین:…باورش سخته
( یه پوزخندی زد دوباره مشغول مجله شد)
هیییییی پسره رو مخ دلم میخواد اینو با دستام خفه کنم
جونگ سو که سمت چپم بود صندلیش نزدیک کرد رو گوشم گفت
جونگ سو :….وای هانول این پسره از عکساشم خوشتیپ تره
هانول :…چی این کجا خوشتیپه این پسره خیلی رو مخه
جونگ سو :..هانول تو چرا اینقدر بی توجهی
هانول:..یادت باشه من تو رستوران بزرگ گارسون بودم اونجا هم آدمای معروف میان اینش دیگه عادیه واسه من
جونگ سو ::..هان خو این کیم سوبین هم اومده اون رستوران بوسان
هانول :..نه فکر نکنم
جونگ سو :..حسودیم شد
هانول:..به چی حسودیت شده
جونگ سو :..کاش منم اونجا گارسون بودم با آدمای معروف گرم میگرفتم
هانول:..می بندی دهنتو یا نه
جونگ سو :..باشه بستم
(مشغول کارمون شدیم پا شدم برم واسه خودم قهوه بیارم )
هانول:..جونگ سو چیزی میخاهی برات بیارم
جونگ سو :..قهوه ساده با کیک شکلاتی چند تا
شکلات هم بیار
هانول:..چیزی دیگه ای نمی خواهی خواهش میکنم تعارف نکن بگوووو
جونگ سو:..نه ممنون
(زیر لبم یه فحشی بهش دادم پسره پرو )
یه نگاه به سو بین انداختم سرش تو گوشی بود
هانول:…شما چیزی میخواهید
سو بین:..نه ممنون
(سو بین)
اه از دست این مین یانگ خلاص شدم دختره پرو چه راحت هم جواب جونگ هون میداد
اگه این دختره نبود الان کلا بدبخت میشدم
سو بین:…خوبه دیگه اخراجش کردی….
جونگ هون:…اره خوبه تو یه نگاه بنداز چند بار باید تکرار کنم زندگی خصوصیتو باید از کارت جدا کنی اما کو گوش شنوا…….
سو بین :..ولی رییس چرا این دختره رو مدیر کردی….
جونگ هون:.. اون دختره اسمش چی بود هانول این دختره توی چند دقیقه این شایعات رو جمع کرد دیگه بدرد این مدیر روابط عمومی میخوره ……
سو بین :..خوبه پس من برم یه سری بزنم ببینم کارش چطوره…….
جونگ هون::…باش….
(این همون دختره که بهش خوردم الان شد مدیر من کار دنیا رو باش
اما دختره چشماش خیلی خوشگل بود انگار فکر کنم اهل اینجا نباشه
یهو وایستادم نکنه من از این دختره خوشم اومده
نه بابا فقط یه خورده خوشگل بخاطر همینه
در رو باز کردم همون پسره که پیشش بود پا شد بهم سلام داد
پسره :،..سلام من جونگ سو هستم
سو بین :..سلام منم سو بین هستم
جونگ سو :..نیازی نیست خودتون معرفی کنی اینجا کسی نیست که شمارو نشناسه
(یه لبخند گرمی بهش زدم یه نگاه به اون دختره انداختم )
دختره::…سلام من پارک هانول ام همینطور که رییس گفتن مدیر جدید روابط عمومی
سو بین :..سلام خوش اومدید
هانول:…ممنون
سو بین :..امیدوارم با هم کنار بیایم ولی لطفا خطا کاری نکنید
جونگ سو :..خیالتون راحت باشع این اتفاق دوباره نمی افته
سو بین ؛:..خوبه پس من اینجا میشینم
سرمو به سمت راست برگردوندم که سو بین مثل خر خودشو انداخته بود رو صندلی راحت داشت مجله نگاه میکرد
هانول:..دلیل نشستن کنار کار من چیه
سو بین:..دلیلش اینه که شما تازه کار مدیر روابط عمومی رو شروع کردید اینجا نشستم تا گند کاری نکنید ابروی منو نبرید
هانول::…شما نگران نباشید من کارمو خوب بلدم
سو بین:…باورش سخته
( یه پوزخندی زد دوباره مشغول مجله شد)
هیییییی پسره رو مخ دلم میخواد اینو با دستام خفه کنم
جونگ سو که سمت چپم بود صندلیش نزدیک کرد رو گوشم گفت
جونگ سو :….وای هانول این پسره از عکساشم خوشتیپ تره
هانول :…چی این کجا خوشتیپه این پسره خیلی رو مخه
جونگ سو :..هانول تو چرا اینقدر بی توجهی
هانول:..یادت باشه من تو رستوران بزرگ گارسون بودم اونجا هم آدمای معروف میان اینش دیگه عادیه واسه من
جونگ سو ::..هان خو این کیم سوبین هم اومده اون رستوران بوسان
هانول :..نه فکر نکنم
جونگ سو :..حسودیم شد
هانول:..به چی حسودیت شده
جونگ سو :..کاش منم اونجا گارسون بودم با آدمای معروف گرم میگرفتم
هانول:..می بندی دهنتو یا نه
جونگ سو :..باشه بستم
(مشغول کارمون شدیم پا شدم برم واسه خودم قهوه بیارم )
هانول:..جونگ سو چیزی میخاهی برات بیارم
جونگ سو :..قهوه ساده با کیک شکلاتی چند تا
شکلات هم بیار
هانول:..چیزی دیگه ای نمی خواهی خواهش میکنم تعارف نکن بگوووو
جونگ سو:..نه ممنون
(زیر لبم یه فحشی بهش دادم پسره پرو )
یه نگاه به سو بین انداختم سرش تو گوشی بود
هانول:…شما چیزی میخواهید
سو بین:..نه ممنون
(سو بین)
اه از دست این مین یانگ خلاص شدم دختره پرو چه راحت هم جواب جونگ هون میداد
اگه این دختره نبود الان کلا بدبخت میشدم
سو بین:…خوبه دیگه اخراجش کردی….
جونگ هون:…اره خوبه تو یه نگاه بنداز چند بار باید تکرار کنم زندگی خصوصیتو باید از کارت جدا کنی اما کو گوش شنوا…….
سو بین :..ولی رییس چرا این دختره رو مدیر کردی….
جونگ هون:.. اون دختره اسمش چی بود هانول این دختره توی چند دقیقه این شایعات رو جمع کرد دیگه بدرد این مدیر روابط عمومی میخوره ……
سو بین :..خوبه پس من برم یه سری بزنم ببینم کارش چطوره…….
جونگ هون::…باش….
(این همون دختره که بهش خوردم الان شد مدیر من کار دنیا رو باش
اما دختره چشماش خیلی خوشگل بود انگار فکر کنم اهل اینجا نباشه
یهو وایستادم نکنه من از این دختره خوشم اومده
نه بابا فقط یه خورده خوشگل بخاطر همینه
در رو باز کردم همون پسره که پیشش بود پا شد بهم سلام داد
پسره :،..سلام من جونگ سو هستم
سو بین :..سلام منم سو بین هستم
جونگ سو :..نیازی نیست خودتون معرفی کنی اینجا کسی نیست که شمارو نشناسه
(یه لبخند گرمی بهش زدم یه نگاه به اون دختره انداختم )
دختره::…سلام من پارک هانول ام همینطور که رییس گفتن مدیر جدید روابط عمومی
سو بین :..سلام خوش اومدید
هانول:…ممنون
سو بین :..امیدوارم با هم کنار بیایم ولی لطفا خطا کاری نکنید
جونگ سو :..خیالتون راحت باشع این اتفاق دوباره نمی افته
سو بین ؛:..خوبه پس من اینجا میشینم
۲۲۲
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.