p3

سوهان:یه ناشناس
ش:😐سوهان بیا داخل
سوهان:یلام استاد...سلام‌زن استاد
س:(خنده)
شوگا:چپ چپ نگاه کردن_
س:ترسیدن_
سوهان:استاد مدیر گف دیگه تکرار نکنم یکی هم گف بهتون بگم مامانتون زنگ زره به مدیر گفته زودتر بیاد اومدنی هم براش ماکرونی بخری تا بپذه
ش:😐 ودف؟
س:لبخند_برو دیگه شوگا
ش:باشه
ش:خدافظ بیبی(باصدای فاکی)بوسه از ل ب_
س:شوکه شدن_
سوهان:فاک؟
پرش زمانی به خونه:
ش:کجا موندی دوساعته میزنگم جواب نمیدی تو؟
س:ببخشید رفته بودم خرید
ش:دستت میشکست بزنگی؟
س:ببخشید یونگی
ش:اخرین بارت باشه سیاسا
س:اوک
ش:نفس عمیق_ فردا لمتحان دارین برو به درسات نگاه کن مثل اون دفعه نمیبخشمت
س:باشه
ش:برات یه چیزی میپرم
س:واقعا؟
ش:یس
س:کیوتتت
ش:لبخند_
س:
خواستم برم که دستم‌رو کشید اوفتادم‌رو پاش
س:اه
ش:اه...جای بدی بود
س:و ولم‌کن شوگا
ش:بوسم‌کن بزارم بری
س:بسه
س:
دستم رو کشید ک باعث شد پ.ش.ت.م کشیده تر بشه و چشاش روش بیوفته
ش:اوه اوه
س:یو یونگی‌‌‌...دلری هم من هم‌خودت‌رو اذیت میکنی
ش:اگه این‌اذیته همیشه باشه
س:م من درس دارم
ش:الان نیخونی نگران نباش
س:
دستش رو روی ب.س‌.ا‌.ن.م کشید که بدنم‌مور مور شد