پارت ۱۰
پارت ۱۰
مریم: راستی خانم دکتر
رها: بله بفرمایید خانم پرستار
مریم: آقای مدیر بیمارستان باهاتون کار دارند
رها: بگو بعدا بینمت«رفتم دفترم چادرام را در آوردم مانتو پزشکی را پیوشیدم و رفتم روی صندلی نشستم و داشتم گریه میکردم»
*چند ساعت بعد*
مریم: سلام آقای دکتر خسته نباشید
محمد: سلام خانم پرستار ممنون راستی خانم پرستار خانم دکتر اینجا هستند
مریم «سرمون انداختم به پایین»: خانم دکتر نظری میگی
محمد: بله
مریم: بله اینجا هستند ولی اینجوری شدند
محمد: لطفا تلفن ثابت میدی به من
مریم: باشه آقای دکتر لطفاً بفرمایید «دادم به دکتر»
محمد«زنگ زدم به رها»
رها«دیدم تلفن ثابت بیمارستان برداشتم»☆ بله خانم پرستار
محمد☆رها جان اجازه بده حرفمو بزنم
رها☆میدونم میخوای چی بگی میخوای بگی منو ببخش
محمد☆رها جان داری گریه میکنی نفسم دوستت دارم شب بیا خونه ای مامانم
رها☆باشه میام توهم برو دنبال بهار
محمد☆نمیرم
مریم: راستی خانم دکتر
رها: بله بفرمایید خانم پرستار
مریم: آقای مدیر بیمارستان باهاتون کار دارند
رها: بگو بعدا بینمت«رفتم دفترم چادرام را در آوردم مانتو پزشکی را پیوشیدم و رفتم روی صندلی نشستم و داشتم گریه میکردم»
*چند ساعت بعد*
مریم: سلام آقای دکتر خسته نباشید
محمد: سلام خانم پرستار ممنون راستی خانم پرستار خانم دکتر اینجا هستند
مریم «سرمون انداختم به پایین»: خانم دکتر نظری میگی
محمد: بله
مریم: بله اینجا هستند ولی اینجوری شدند
محمد: لطفا تلفن ثابت میدی به من
مریم: باشه آقای دکتر لطفاً بفرمایید «دادم به دکتر»
محمد«زنگ زدم به رها»
رها«دیدم تلفن ثابت بیمارستان برداشتم»☆ بله خانم پرستار
محمد☆رها جان اجازه بده حرفمو بزنم
رها☆میدونم میخوای چی بگی میخوای بگی منو ببخش
محمد☆رها جان داری گریه میکنی نفسم دوستت دارم شب بیا خونه ای مامانم
رها☆باشه میام توهم برو دنبال بهار
محمد☆نمیرم
۵.۱k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.