زندگی مخفی پارت چهل یک بخش دوم

تهیونگ:ولی...
یونگی:درسته ته اون امشب باید بره
یجی:یکی توضیح میده اینجا چه خبره
اهیون:اعضای ایتزی به جز یونا اونی بیاید اینجا تا توضیح بدم
ریوجین:اوکی
یونگی:جیمین نظر بده باید چیکار کنیم
جیمین:قرار بود که کوکی برگرده پیششون و خب اگه امشب بره بهتره
کوک باید لباسهای پاره پوره بپوشی و یکم خودتو زخمی نشون بدی
تهیونگ:اونا با من
یونگی:ساکش که آمادس و شماره هوسوک و جیمین رو داره
پس به راحتی می‌تونه با ما ارتباط داشته باشه
هوسوک:ولی همینطوری که نمیتونه برگرده
یونا:هوسوک و کوک با اون شبیه سازی یه بمب ساعتی درست کنید که توی ساک باشه
جونگ کوک رو نزدیکی خونشون می‌ذاریم با بمب شبیه سازی شده
و یه اطلاعیه بهشون میدیم
اونم هوسوک با هک کردن گوشی اونا تو خونه
کوک:نیاری به این کار نیست
با گوشی یکی بهشون پیام میدیم ولی بعد گوشی رو باید خاموش کنید یا سیم کارت رو در بیارید
رزی:اون با من
من دوتا سیم کارت اضافه دارم
جیمین:خب بعد وقتی همه رفتن بیرون دنبال کوکی ما وارد عمل میشیم و یه شنود رو توی خونه میزاریم
یونگی:این با من
جین:منم باهات میام
چون یکی باید اونجا باشه ازت مراقبت کنه
یونگی:هیونگ اینطوری نگوووو
ولی باشه پس منو جین هیونگ میریم
خب تا نیم ساعت دیگه نقشه شروع میشه
یونا:الان اعضای ایتزی چیکار کنن
جیمین:خب لیا تو کمک هوسوک بکن
چریونگ کمک تهیونگ جونگ کوک رو آماده کنید
و ریوجین و یجی برگردید خونه
تا آسا بهتون شک نکرده
یونا تو هم که اینجا بمون و از اینجا پوشش بده
همه آماده اید؟؟
همه:بله
اهیون:خب قبلش من راجب کوکی توضیح بدم بعد بریم
.
.
.
و این بود کل قضیه
ریوجین:پس الان با ماست
ولی قراره برگرده
اهیون:جیمین بهش اعتماد کرده پس مشکلی نیست
حالا یه سوال
چرا شما زیاد اینجا نمیاید
حتی وقتی من چیزی نمیدونستم هم نمیومدید
لیا:خبب
ما کلا با این دفعه چهار بار اومدیم اینجا
اولین بار آشنایی بخاطر مرکز
دومین بار تشکیل گروه
سومین بار اولین شام دوستانمون
و الانم که چهارمین بار
اهیون:وای خدای من
راستی شنیدم میخواید یه باند دیگه برای زیر مجموعه وایت دراگون بسازید
کیا قراره توش باشن
یجی:تو و روکا و هارام و چیکیتا
و شایدم بازم اضافه بشه ولی هنوز یونگی موافقت نکرده
اهیون:اوکی حالا برید
.........دید تهیونگ..........
در کمدم رو باز کردم
کوک:من چرا باید ...
من
من
میترسم.........
.....................
ادامه دارد.......