برگ هایی از کتاب خاطرات اردشیر زاهدی داماد شاه31
برگ هایی از کتاب خاطرات اردشیر زاهدی داماد شاه31
باهاما ظاهراً کشوری مستقل است (در سال 1973 استقلال خود را اعلام کرد) اما قسمت اعظم این سرزمین در تملک آمریکاییها قرار دارد. به طور مثال آقای جیمز کراسبی مالک یک چهارم کلیه زمینهای مرغوب و قابل سکونت باهاما است. کراسبی گاهی اوقات به دیدار محمدرضا میآمد. او برایمان تعریف کرد که در این جزیره دارای 40 شرکت توریستی و خدماتی، 17 هتل پنج ستاره و شش کازینو میباشد.
شب دوم یا سوم اقامتمان در باهاما بود که سر «پیندلینگ» نخستوزیر باهاما به دیدن شاه آمد.
پس از رفتن نخستوزیر اعلیحضرت که کمی روحیهشان بهتر شده بود به عنوان شوخی گفتند: «این هم نخستوزیر است، هویدا هم نخستوزیر بود(!) نخستوزیر باهاما دختران زیبا را اطراف خود جمع کرده است در حالی که آقای هویدا مردان گردن کلفت را دور خود گرد میآورد!»
همه از این شوخی به خنده افتادیم. (اشاره شاه به سوءاخلاق جنسی هویدا بود) اما خانم فریده دیبا (مادر شهبانو) ناراحت شدند و گفتند اعلیحضرت در حالی که سگهای خود را با هواپیمای اختصاصی به خارج آوردهاند نباید اجازه میدادند هویدا و سایرین در ایران بمانند و به دست انقلابیون بیفتند.
در مدت اقامت در باهاما دعوای سختی میان شاه و شهبانو پیش آمد و علت آن هم توجه زیاد شهبانو به «رابرت آرمائو» بود.
رابرت آرمائو که جوان خوش قیافه و بلندبالایی بود شبها شهبانو را به خارج از اقامتگاه میبرد تا ایشان را به نمایشهای شبانه گوناگون ببرد و از اندوه و افسردگی نجات دهد. متأسفانه شاه که بیمار بود این محبت و لطف آرمائو را طور دیگری تفسیر میکرد. آرمائو 28 سال داشت و پرتغالی تبار بود. او از زمانی که راکفلر فرماندار نیویورک شد با او آشنا شده و به خدمت بنیاد راکفلر درآمده بود.
رابرت آرمائو فرد وفاداری بود و پس از مرگ شاه هم مدت دو سال تمام در کنار شهبانو و فرزندان شاه باقی ماند تا به اوضاع زندگی آنها در آمریکا و اروپا سر و سامان بدهد. باید بگویم که بدون اقامت آرمائو سلامت شاه و همه ما در معرض خطر قرار داشت.
#پهلوی#خاطرات#فردوست#شاه#خاندان_پهلوی#محمد_رضا_پهلوی#ارتشبد_فردوست#سلطنت_پهلوی#زاهدی#رضا_شاه#ایران_باستان#انقلاب#انقلاب اسلامی#آریا_مهر#بزک_پهلوی#
باهاما ظاهراً کشوری مستقل است (در سال 1973 استقلال خود را اعلام کرد) اما قسمت اعظم این سرزمین در تملک آمریکاییها قرار دارد. به طور مثال آقای جیمز کراسبی مالک یک چهارم کلیه زمینهای مرغوب و قابل سکونت باهاما است. کراسبی گاهی اوقات به دیدار محمدرضا میآمد. او برایمان تعریف کرد که در این جزیره دارای 40 شرکت توریستی و خدماتی، 17 هتل پنج ستاره و شش کازینو میباشد.
شب دوم یا سوم اقامتمان در باهاما بود که سر «پیندلینگ» نخستوزیر باهاما به دیدن شاه آمد.
پس از رفتن نخستوزیر اعلیحضرت که کمی روحیهشان بهتر شده بود به عنوان شوخی گفتند: «این هم نخستوزیر است، هویدا هم نخستوزیر بود(!) نخستوزیر باهاما دختران زیبا را اطراف خود جمع کرده است در حالی که آقای هویدا مردان گردن کلفت را دور خود گرد میآورد!»
همه از این شوخی به خنده افتادیم. (اشاره شاه به سوءاخلاق جنسی هویدا بود) اما خانم فریده دیبا (مادر شهبانو) ناراحت شدند و گفتند اعلیحضرت در حالی که سگهای خود را با هواپیمای اختصاصی به خارج آوردهاند نباید اجازه میدادند هویدا و سایرین در ایران بمانند و به دست انقلابیون بیفتند.
در مدت اقامت در باهاما دعوای سختی میان شاه و شهبانو پیش آمد و علت آن هم توجه زیاد شهبانو به «رابرت آرمائو» بود.
رابرت آرمائو که جوان خوش قیافه و بلندبالایی بود شبها شهبانو را به خارج از اقامتگاه میبرد تا ایشان را به نمایشهای شبانه گوناگون ببرد و از اندوه و افسردگی نجات دهد. متأسفانه شاه که بیمار بود این محبت و لطف آرمائو را طور دیگری تفسیر میکرد. آرمائو 28 سال داشت و پرتغالی تبار بود. او از زمانی که راکفلر فرماندار نیویورک شد با او آشنا شده و به خدمت بنیاد راکفلر درآمده بود.
رابرت آرمائو فرد وفاداری بود و پس از مرگ شاه هم مدت دو سال تمام در کنار شهبانو و فرزندان شاه باقی ماند تا به اوضاع زندگی آنها در آمریکا و اروپا سر و سامان بدهد. باید بگویم که بدون اقامت آرمائو سلامت شاه و همه ما در معرض خطر قرار داشت.
#پهلوی#خاطرات#فردوست#شاه#خاندان_پهلوی#محمد_رضا_پهلوی#ارتشبد_فردوست#سلطنت_پهلوی#زاهدی#رضا_شاه#ایران_باستان#انقلاب#انقلاب اسلامی#آریا_مهر#بزک_پهلوی#
۵۶۳
۲۳ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.