روزی مرد فقیری از عالمی سوال کرد :چرا من اینقدر فقیر هستم
روزی مرد فقیری از عالمی سوال کرد :چرا من اینقدر فقیر هستم؟
بودا پاسخ داد: چونکه تو یاد نگرفته ای که بخشش کنی
مرد پاسخ داد : من چیزی ندارم که بتوانم از آن ببخشم
بودا پاسخ داد: چرا! محدود چیزهایی داری
یک صورت که میتوانی «لبخند» بر آن داشته باشی
یک دهان که می توانی از دیگران «تمجید» کنی
یک «قلب» که می توانی به روی دیگران بگشایی
چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با «نیات خوب» نگاه کنی
یک بدن که با آن می توانی به دیگران «کمک» کنی
در واقع هیچ یک از ما هرگز فقیر نیستیم.
فقر واقعی «فقر روحی» ست.
دعا برای شفای مریضا یادتون.نره مخلصه همه محسن.
بودا پاسخ داد: چونکه تو یاد نگرفته ای که بخشش کنی
مرد پاسخ داد : من چیزی ندارم که بتوانم از آن ببخشم
بودا پاسخ داد: چرا! محدود چیزهایی داری
یک صورت که میتوانی «لبخند» بر آن داشته باشی
یک دهان که می توانی از دیگران «تمجید» کنی
یک «قلب» که می توانی به روی دیگران بگشایی
چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با «نیات خوب» نگاه کنی
یک بدن که با آن می توانی به دیگران «کمک» کنی
در واقع هیچ یک از ما هرگز فقیر نیستیم.
فقر واقعی «فقر روحی» ست.
دعا برای شفای مریضا یادتون.نره مخلصه همه محسن.
۱.۱k
۲۵ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.