حق انتخواب 23
یادت افتاد ک به کلید یدک زیر میز آرایشت داری رفتی برداشتی درو وا کردی
دیدی ک تهیونگ و شوگا به برگا دستشونه و دارن جلوی تو دعوا میکنن
ت:😐💔منو ترسوندین چرا الکی دعوا میکنین؟
تهیونگ:عه چطوری اومدی بیرون؟ 😐💔
ت:کلید داشتم
شوگا:داداش من دیگ برم خدافس هیونگ. خدافس
ا/ت!
ت:وایسا ببینم باید بهم بگین چطونه!
اوایل شوگا و تهیونگ تفره میرفتن و نمیگفتن ولی یه چیزی در گوش تهیونگ گفتی ک
تهیونگ:قول داد یا!
ببین ا/ت من به هیونگ شوگا اونشب توی جلسه گفتم عاشق تو شدم و هیونگ شوگا یکم عصبی شد ولی وقتی دید من واقعا عاشقتم قرار شد کمکم کنه ک تو عاشقم بشی!
همین!
ت:😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳
ینی شوگا وقتی نیومدی گریه میکردی پیشمم نقشه بود.
تمام التماسات.
اون 1 هفته
همش الکی بود.
من نمد چی بگم ........
فقط میتونم بگم ودف
😳
شوگا:ن اینجاها خود واقعیم بودم و تهیونگ خبر نداشت من الانم عاشقتم.
ندیدی خود کشی کردم؟
ولی من عاشق هیونگ هام هستم و از خودم میگذرم بخواطر اونا
تهیونگ خبر نداشت از رابطه قبلا من و تو.
تهیونگ :ینی تو بیرون ار نقشه ام میرفتی با ا/ت بیرون 😳💔
شوگا:ببین تهیونگ من واقعا ا/ت رو دوست دارم و نمیتونم پنهان کنم ولی خوشحالی تو رو بیشتر دوست دارم 🙂🥀
تهیونگ:آمممممم ینی من و ا/ت باهم ازدواج کنیم ناراحت نمیشی؟
شوگا:شک بزرگیه برام ولی ن🙂🥀💔
ت:میشه یه چند روز منو تنها بزارید با خودم 🙂🥀
ته ته.شوگا:اما....
ت:اما نداره برید تا 3 روز به من زنگم نزنید.......
اونا رفتن ولی تو توی فکر بودی!
کل شب رو نخوابیدی در صورتی ک فردا کنسرت داشتی!
نظرتو کامنت نکنی ولی لایک کنید میکشمت🙂🥀
دیدی ک تهیونگ و شوگا به برگا دستشونه و دارن جلوی تو دعوا میکنن
ت:😐💔منو ترسوندین چرا الکی دعوا میکنین؟
تهیونگ:عه چطوری اومدی بیرون؟ 😐💔
ت:کلید داشتم
شوگا:داداش من دیگ برم خدافس هیونگ. خدافس
ا/ت!
ت:وایسا ببینم باید بهم بگین چطونه!
اوایل شوگا و تهیونگ تفره میرفتن و نمیگفتن ولی یه چیزی در گوش تهیونگ گفتی ک
تهیونگ:قول داد یا!
ببین ا/ت من به هیونگ شوگا اونشب توی جلسه گفتم عاشق تو شدم و هیونگ شوگا یکم عصبی شد ولی وقتی دید من واقعا عاشقتم قرار شد کمکم کنه ک تو عاشقم بشی!
همین!
ت:😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳
ینی شوگا وقتی نیومدی گریه میکردی پیشمم نقشه بود.
تمام التماسات.
اون 1 هفته
همش الکی بود.
من نمد چی بگم ........
فقط میتونم بگم ودف
😳
شوگا:ن اینجاها خود واقعیم بودم و تهیونگ خبر نداشت من الانم عاشقتم.
ندیدی خود کشی کردم؟
ولی من عاشق هیونگ هام هستم و از خودم میگذرم بخواطر اونا
تهیونگ خبر نداشت از رابطه قبلا من و تو.
تهیونگ :ینی تو بیرون ار نقشه ام میرفتی با ا/ت بیرون 😳💔
شوگا:ببین تهیونگ من واقعا ا/ت رو دوست دارم و نمیتونم پنهان کنم ولی خوشحالی تو رو بیشتر دوست دارم 🙂🥀
تهیونگ:آمممممم ینی من و ا/ت باهم ازدواج کنیم ناراحت نمیشی؟
شوگا:شک بزرگیه برام ولی ن🙂🥀💔
ت:میشه یه چند روز منو تنها بزارید با خودم 🙂🥀
ته ته.شوگا:اما....
ت:اما نداره برید تا 3 روز به من زنگم نزنید.......
اونا رفتن ولی تو توی فکر بودی!
کل شب رو نخوابیدی در صورتی ک فردا کنسرت داشتی!
نظرتو کامنت نکنی ولی لایک کنید میکشمت🙂🥀
۱۹.۸k
۰۷ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.