★چند پارتی★
★چند پارتی★
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: 7
جونگکوک: عوضی میکشمت 🤬
دزد:(خنده شیطانی)
جونگکوک: مرتیکه اگر دستم بهت نرسه
دزد: بنظرم یه زخم کوچولو روی گردنه عشقت بندازیم چطوره
هآنول: نه خواهش میکنم ولم میکنید (جیغ و گریه)
جونگکوک: باهاش کاری نداشته باشین (داد عصبی) 🤬
هآنول: ااااااااااااااااااااااااا (گردنمو زخمی کردن)
جونگکوک: هآنوللللللللللللل (داد)
دزد: فعلا برم این خانم کوچولو رو اذیت کنم
هآنول: ولم کنیدددددددد (جیغ)
دزد: فعلاً (قطع کرد)
جونگکوک: عوضی مادر جنده (عصبی)
تهیونگ: داداش مثل اینکه اینا نمیدونن ما کی هستیم
جونگکوک: بهشون نشون میدم (رفت اصلحشو برداره)
بورآ: جونگکوک چکار میکنی
جونگکوک: میرم میکشمشون (عصبی)
بورآ: ببین م.....(میخواستم حرف بزنم که یکی در زد)
تهیونگ: فکر کنم اومدن
جونگکوک: پول رو بده
تهیونگ: (کیف پول رو به جونگکوک داد)
دز: پولو بده
جونگکوک: بیا
تهیونگ: داداش چکار میکنی پس چرا نمیکشیش
جونگکوک: تعقیبش میکنیم
تهیونگ: باشه پس بریم
بورآ: منم میام
جونگکوک: خیله خب سریع باشید
وقتی دزدا پولشون رو گرفتن رفتن منم روی صندلی نشسته بودم دستو پام رو بسته بودن خیلی گردنم درد میکرد همش گریه میکردم چشمام سیاهی میرفت وقتی یه کوچولو چشمام رو باز کردم دیدم مامانو بابام جلوی چشام وایسادن اما وقتی چشمامو بازو پسته کردم دیدم نیستن
بچها همه جارو دنبالم گشتن اما هنوز پیدام نکردن که جونگکوک گفت 👇🏻
جونگکوک: تهیونگ
تهیونگ: چی شد پیداش کردی
جونگکوک: نه تو چی
بورآ: بچهااااااااااااااااااا!!!!!!!!
تهیونگ: یا خدا چی شد
جونگکوک: بورآ چی شد
بورآ: این گردنبند هآنوله
جونگکوک: چی
بورآ: بیا ببین
جونگکوک: اره خودشه
تهیونگ: حتماً از این طرفاست
بورآ: از هم جدا بشیم بریم تمام کار خونه هارو بگردیم
جونگکوک: فکر خوبیه
تهیونگ: خوب بریم
شب شد
شب شد ولی هنوز هیشکی منو پیدا نکرد از ترس گفتم 👇🏻
هآنول: کمککککککککککککک کسی نیست کمککککککککککککک (داد)
بورآ: ها این صدای کیه
هآنول: کمککککککککککککک (جیغ)
بورآ: این صدای...
هآنول: کمککککککککککککک (جیغ بلند)
بورآ: این صدای هآنول باید به جونگکوک بگم (زنگ زد)
جونگکوک: الو پیداش کردی
بورآ: جونگکوک صدای داد هآنول میاد
جونگکوک: الان خودمو میرسونم
تهیونگ: چی شد پیدا شد
بورآ: دنبال صدا بگردید
جونگکوک: صدایی نمیاد
هآنول: کمککککککککککککک (جیغ وحشتناک)
تهیونگ: اره این صدای خودشه
جونگکوک: از این طرف
بورآ: بدویید
خیلی داد زد اما کسی صدای منو نشنید تا اینکه صدای داد یه پسر اومد اسمه منو اورد چشمامو باز کردم سرمو اوردم بالا دیدم هیشکی نیست
★بچها تا جایی که تونستم گذاشتم ★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: 7
جونگکوک: عوضی میکشمت 🤬
دزد:(خنده شیطانی)
جونگکوک: مرتیکه اگر دستم بهت نرسه
دزد: بنظرم یه زخم کوچولو روی گردنه عشقت بندازیم چطوره
هآنول: نه خواهش میکنم ولم میکنید (جیغ و گریه)
جونگکوک: باهاش کاری نداشته باشین (داد عصبی) 🤬
هآنول: ااااااااااااااااااااااااا (گردنمو زخمی کردن)
جونگکوک: هآنوللللللللللللل (داد)
دزد: فعلا برم این خانم کوچولو رو اذیت کنم
هآنول: ولم کنیدددددددد (جیغ)
دزد: فعلاً (قطع کرد)
جونگکوک: عوضی مادر جنده (عصبی)
تهیونگ: داداش مثل اینکه اینا نمیدونن ما کی هستیم
جونگکوک: بهشون نشون میدم (رفت اصلحشو برداره)
بورآ: جونگکوک چکار میکنی
جونگکوک: میرم میکشمشون (عصبی)
بورآ: ببین م.....(میخواستم حرف بزنم که یکی در زد)
تهیونگ: فکر کنم اومدن
جونگکوک: پول رو بده
تهیونگ: (کیف پول رو به جونگکوک داد)
دز: پولو بده
جونگکوک: بیا
تهیونگ: داداش چکار میکنی پس چرا نمیکشیش
جونگکوک: تعقیبش میکنیم
تهیونگ: باشه پس بریم
بورآ: منم میام
جونگکوک: خیله خب سریع باشید
وقتی دزدا پولشون رو گرفتن رفتن منم روی صندلی نشسته بودم دستو پام رو بسته بودن خیلی گردنم درد میکرد همش گریه میکردم چشمام سیاهی میرفت وقتی یه کوچولو چشمام رو باز کردم دیدم مامانو بابام جلوی چشام وایسادن اما وقتی چشمامو بازو پسته کردم دیدم نیستن
بچها همه جارو دنبالم گشتن اما هنوز پیدام نکردن که جونگکوک گفت 👇🏻
جونگکوک: تهیونگ
تهیونگ: چی شد پیداش کردی
جونگکوک: نه تو چی
بورآ: بچهااااااااااااااااااا!!!!!!!!
تهیونگ: یا خدا چی شد
جونگکوک: بورآ چی شد
بورآ: این گردنبند هآنوله
جونگکوک: چی
بورآ: بیا ببین
جونگکوک: اره خودشه
تهیونگ: حتماً از این طرفاست
بورآ: از هم جدا بشیم بریم تمام کار خونه هارو بگردیم
جونگکوک: فکر خوبیه
تهیونگ: خوب بریم
شب شد
شب شد ولی هنوز هیشکی منو پیدا نکرد از ترس گفتم 👇🏻
هآنول: کمککککککککککککک کسی نیست کمککککککککککککک (داد)
بورآ: ها این صدای کیه
هآنول: کمککککککککککککک (جیغ)
بورآ: این صدای...
هآنول: کمککککککککککککک (جیغ بلند)
بورآ: این صدای هآنول باید به جونگکوک بگم (زنگ زد)
جونگکوک: الو پیداش کردی
بورآ: جونگکوک صدای داد هآنول میاد
جونگکوک: الان خودمو میرسونم
تهیونگ: چی شد پیدا شد
بورآ: دنبال صدا بگردید
جونگکوک: صدایی نمیاد
هآنول: کمککککککککککککک (جیغ وحشتناک)
تهیونگ: اره این صدای خودشه
جونگکوک: از این طرف
بورآ: بدویید
خیلی داد زد اما کسی صدای منو نشنید تا اینکه صدای داد یه پسر اومد اسمه منو اورد چشمامو باز کردم سرمو اوردم بالا دیدم هیشکی نیست
★بچها تا جایی که تونستم گذاشتم ★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
۹.۹k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.