بازی عشق 🧠🫀

Part 16

ات : نه ممنون خودم میام مزاحمت نمیشم

کوک : چه مزاحمتی دیگه رو حرف من حرف نزن ساعت ۷ اماده باش میام دنبالت

ات : باشه ممنون ادرس رو که میدونی

کوک : اره اوکیه ماشین رو پارکینگ پارک کردی؟؟

ات: اره

کوک: خب دیگه هم مسیریم

ات : خخ اره

دارن باهم میرن سمت پارک که تلفن ات زنگ میخوره

ات ویو
تلفنم زنگ میخوره شماره ناشناس بود جواب میدم

ات: الو سلام بفرمایید

جیمین: سلام خوبی منم جیمین

ات : اها ببخشید نشناختم

جیمین: میخواستم بگم میخواین امشب بیام دنبالتون

ات : نه ممنون نیازی نیست

جیمین: تعارف نکن دیگه میام

ات: ممنون ولی من با اقای جئون میام ممنون

جیمین: آها با اون

ات: اره

جیمین: باشه خدافس

ات: خدافس

کوک: چیزی شده؟؟

ات: نه جیمین بود گفت بیام بیارمت برا مهمون همین

کوک: آها خب من ماشینم اینجاست دیگه میرم فقط اگه چیزی شد بهم زنگ بزن خدافس

ات: باشه خدافس

ات ویو
سوار ماشینم شدم حرکت کردم به سمت خونه رسیدم خونه رفتم داخل

پدر ات: به به دخترم چه کردی

ات: تو مگه نرفته بودی

پدر ات: کار زود تموم شد برگشتم خب نگفتی چیکار کردی

ات: هرموقع کارم تموم شد بهت میگم انقد سوال بی خود نپرس و منو ول کن بعد من امشب خونه نیستم میرم مهمونی

پدر ات: باشه چه مهمونی ؟؟