فیک دختر کوچولوی من part32
ات: میخوای همینجوری بیام تو بغلت؟
ته: چرا که نه
ات: فیلم اکشن ببینیم میخوام تعلیم ببینم
ته: باشه پس یه فیلم مافیایی هست بسیار آموزنده
ات: باشه
راوی:
تهیونگ فیلم مورد نظرو میزاره و با ات تماشا میکنن فیلم درمورد یه پسر مافیاس که زندگیش تقریبا مثل تهیونگه توی فیلم انواع و اقسام قرارداد های خطرناک امضا میشه و خب میشه گفت این فیلم برای اشنا شدن با دنیای مافیایی یه فیلم عالی بود و ات ازش یه عالمه چیز یاد گرفت با اینکه تهیونگ هی وسطای فیلم سر به سر ات میذاشت بازم ات تمام حپاسش به فیلم بود تهیونگم دیگه وسطای فیلم حوصلش سر رفته بود پس ات رو گرفت تو بغلش ات هم تهیونگ رو بغل کرد اما بازم همه حواسش به فیلم بود…
بعد از دو ساعت:
ته: تموم شد
ات: چقدر باحال بود
ته: الان دقیقا ۱ ساعت و ۳۲ دقیقست که تو بغلمی متوجه شدی؟
ات: حس خوبیه تو بغل یه مافیا بودن
ته: کی فکرشو میکرد یه مافیا دلباخته یه دختر بشه
ات: من
ته: درسته(با خنده)
ته جون: شروع شد…(زیر لب)
ته جون: بیاید ناهار بخوریم
ته: باشه…ات پاشو
ات: باشه
ته: نه یا اصلا بزار خودم بغلت میکنم
ات: نه نمیخواد
ته: میخوام بیشتر تو بغلم باشی
ته جون: حسودیم شد
ته: منم جای تو بودم حسودیم میشد
ته جون: درسته درسته
ته: بشین ات
ات: مرسی
ته: اووو چقدر غذااا
ات: ته جون خبر داری که تو امریکا موقع امضا قرارداد قراره پیش من بمونی
ته جون: چییی؟هیونگگ
ته: چیه چته
ته: چرا که نه
ات: فیلم اکشن ببینیم میخوام تعلیم ببینم
ته: باشه پس یه فیلم مافیایی هست بسیار آموزنده
ات: باشه
راوی:
تهیونگ فیلم مورد نظرو میزاره و با ات تماشا میکنن فیلم درمورد یه پسر مافیاس که زندگیش تقریبا مثل تهیونگه توی فیلم انواع و اقسام قرارداد های خطرناک امضا میشه و خب میشه گفت این فیلم برای اشنا شدن با دنیای مافیایی یه فیلم عالی بود و ات ازش یه عالمه چیز یاد گرفت با اینکه تهیونگ هی وسطای فیلم سر به سر ات میذاشت بازم ات تمام حپاسش به فیلم بود تهیونگم دیگه وسطای فیلم حوصلش سر رفته بود پس ات رو گرفت تو بغلش ات هم تهیونگ رو بغل کرد اما بازم همه حواسش به فیلم بود…
بعد از دو ساعت:
ته: تموم شد
ات: چقدر باحال بود
ته: الان دقیقا ۱ ساعت و ۳۲ دقیقست که تو بغلمی متوجه شدی؟
ات: حس خوبیه تو بغل یه مافیا بودن
ته: کی فکرشو میکرد یه مافیا دلباخته یه دختر بشه
ات: من
ته: درسته(با خنده)
ته جون: شروع شد…(زیر لب)
ته جون: بیاید ناهار بخوریم
ته: باشه…ات پاشو
ات: باشه
ته: نه یا اصلا بزار خودم بغلت میکنم
ات: نه نمیخواد
ته: میخوام بیشتر تو بغلم باشی
ته جون: حسودیم شد
ته: منم جای تو بودم حسودیم میشد
ته جون: درسته درسته
ته: بشین ات
ات: مرسی
ته: اووو چقدر غذااا
ات: ته جون خبر داری که تو امریکا موقع امضا قرارداد قراره پیش من بمونی
ته جون: چییی؟هیونگگ
ته: چیه چته
۳۸۴
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.