دبیرستان عشق
دبیرستان عشق
پارت ۳
ته: عا... به هر حال مرسی
کوک:( ته رو میاره پایین) ع .. خواهش ..میکنم
دو هفته بعد
از دید ته
دو هفته شده بود و منو کوک و جیمین صمیمی ترین دوستای هم شده بودیم کوک اون ادمی نبود که فکر میکردم خیلی قوی زیبا و مهربون بود منو کوک الان دیگه صمیمی ترین دوست همیم وقتی کوک رو می بینم خیلی خوش حالم میشم از عالم فکر و خیال درومدم و رفتم سر کلاس
از دید کوک
دو هفته از اون اتفاق میگذره و منو ته و جیمین صمیمی ترین دوستای همیم من ته رو خیلی دوس دارم اون پسر بدی نیست خیلی هم مودیه و خیلی شبیه همیمی اون منو خوش حال میکنه
داشتم با خودم حرف میزدم که شنیدم زنگ خورد رفتم سرکلاس
از دید بنده
زنگ خورد و همه رفتن سر کلاس معلم هم یه زری زدو زنگ تفریح خورد ته کوک رفتن باهم تا برای روز نهال کاری یه گل بکارن همه چی رو گذاشت دونه هم کاشتنو بهش اب دادن ولی یه چیزی دست کوک رو اذیت میکرد ته فکر می کرد خار گل رفته تو دست کوک ولی خیلی بد تر بود یه رتیل دست کوک و گاز گرفته بود و وقتی رفتن بیمارستان مدرسه فهمیدن دکتر به کوک یه چند تا دارو داد و گفت نباید خیلی با دست چپش (دستی که رتیل نیشش زده) کار بکنه ته خیلی نگران کوک بود بعد دو روز دست کوک بهبود پیدا کرده بود بعد از مدرسه کوک و ته قرار که برن بیرون پاساژ تا برای هانیا یه کادوی خوب بخرن
بای
پارت ۳
ته: عا... به هر حال مرسی
کوک:( ته رو میاره پایین) ع .. خواهش ..میکنم
دو هفته بعد
از دید ته
دو هفته شده بود و منو کوک و جیمین صمیمی ترین دوستای هم شده بودیم کوک اون ادمی نبود که فکر میکردم خیلی قوی زیبا و مهربون بود منو کوک الان دیگه صمیمی ترین دوست همیم وقتی کوک رو می بینم خیلی خوش حالم میشم از عالم فکر و خیال درومدم و رفتم سر کلاس
از دید کوک
دو هفته از اون اتفاق میگذره و منو ته و جیمین صمیمی ترین دوستای همیم من ته رو خیلی دوس دارم اون پسر بدی نیست خیلی هم مودیه و خیلی شبیه همیمی اون منو خوش حال میکنه
داشتم با خودم حرف میزدم که شنیدم زنگ خورد رفتم سرکلاس
از دید بنده
زنگ خورد و همه رفتن سر کلاس معلم هم یه زری زدو زنگ تفریح خورد ته کوک رفتن باهم تا برای روز نهال کاری یه گل بکارن همه چی رو گذاشت دونه هم کاشتنو بهش اب دادن ولی یه چیزی دست کوک رو اذیت میکرد ته فکر می کرد خار گل رفته تو دست کوک ولی خیلی بد تر بود یه رتیل دست کوک و گاز گرفته بود و وقتی رفتن بیمارستان مدرسه فهمیدن دکتر به کوک یه چند تا دارو داد و گفت نباید خیلی با دست چپش (دستی که رتیل نیشش زده) کار بکنه ته خیلی نگران کوک بود بعد دو روز دست کوک بهبود پیدا کرده بود بعد از مدرسه کوک و ته قرار که برن بیرون پاساژ تا برای هانیا یه کادوی خوب بخرن
بای
۶.۱k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.