ماه روشن من پارت 5

فردا
صب پاشدم دیدم جیمین پیشم نیست
رفتم یه حموم 20 مینی گرفتم موهام رو خشک کردم چون کار داشتم یه لباس مشکی پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم رفتم برای خودم یکم خوراکی گرفتم و برگشتم خونه
به جیمین زنگ زدم گفتم
+سلام جیمین خوبی کجایی؟
-سلام بیب من امروز برام یه مشکل پیش امده امدم پیش پسرا( بچه ها جیمین دیگه مافیا رو گذاشته کنار و رفته توی گروه بی تی اس که قبلا بوده)
+باشه عشقم مراقب باش امروز زود بیا میخوام برات ناهار مورد علاقت رو درست کنم
-اخ جون باش بیب مراقب باشیااا
+باش عزیزم بای
-بای
گوشی رو قطع کردم رفتم وسیله هایی که گرفتم رو جابه جا کردم
رفتم تلوزیون رو روشن کردم و زدم سریال کره ای مورد علاقم
سریال رو دیدم و قسمت 6 بود تموم شد
زنگ زدم به میا
+الو سلام میا خوبی ؟ عزیزم
&سلام هلیا خوبم تو خوبی؟
+اره راستی میای باهم بریم پاساژ خرید
&اره خیلی دوست دارم الان اماده میشم میام بعد میریم
+باش مراقب باش بای
&باش توهم مراقب باش بای
میا گوشی رو قطع کرد رفتم یه لباس
اسپرت پوشیدم و منتظر میا موندم
از زبان میا
هلیا بهم زنگ زد گفتش که بریم باهم پاساژ خرید کنیم منم خیلی وقت بود ندیدمش پس قبول کردم
رفتم به لباس اسپرت پوشیدم و رفتم دنبال هلیا
از زبان هلیا
زنگ زدم به جیمین
+سلام عشقم
-سلام جیگر ددی چی شده؟
+ددی من دارم میرم با میا خرید اگه امدی خونه گفتم که بدونی رفتم بیرون عشقم
-باش عشق ددی مراقب باشی بیبی من
+باش ددی بای
-بای بیبیم
میا امد بوق زد رفتم پایین رفتم پاساژ
دیدم یه پسره امد جلوم بعد...........
خماری پارت بعد هم یه ساعت 9 میزارم🦋🎶
عکس لباس هاشون هم میزارم ♥✨