درخواستی
#درخواستی
پارت¹³
_اگر حاضرین میتونیم بریم
دخترک سری تکون داد و با کمک یونگی از روی تخت بلند شد و روی ویلچر نشست
یونگی با دقت و ملایمت ویلچر رو به سمت جلو هول میداد تا یه وقت دخترک دردی احساس نکنه
دره ماشین گرون قیمتش رو باز کرد و دستشو سمت دخترک گرفت
دخترک دستشو تو دست مرد روبهروش گذاشت و به آرومی تو ماشین نشست
_من میرم ویلچر رو برگردوندم زود میام
+اوهوم باشه
دخترک محو ماشین آخرین مدل یونگی شده بود چرم روی صندلی ها برق میزدن و نو بودنشون رو به رخ دختر میکشیدن حتما پول زیادی بابتشون داده بود
روی بدنه ماشین حتی ذره ای خاک دیده نمیشد حسابی تمیز بود که باعث میشد رنگ مشکی جذاب ماشین خودنمایی کنه
یادش نمیومد کی سوار همچین ماشینی شده بود احتمالا اولین بارِ...
با دیدن یونگی که به سمت ماشین برمیگرده نفس عمیقی کشید و سعی کرد همه چیز روی عادی جلوه بده
یونگی پشت فرمون نشست و کمربندشو بست دخترک هم بعد یونگی کمربندشو بست که:
+اممم...کمیسر اگر زحمتی نیست میشه اول یه سر بریم خونم باید چند دست لباس و چنتا وسیله واسه خودم بردارم
_البته...آدرس خونتون؟
+........(مثلا آدرسو گفت)
+همینجاس...پس من سریع میرم و برمیگردم
دخترک کمربندشو باز کرد و همین که در ماشینو باز کرد:
_صبر کنید منم بیام
+ن..نه لازم نیست پیاده بشید خودم سریع میر....
_مگه نشنیدین دکتر چی گفت؟!اگر حالتون بد بشه چی؟! نباید به خودتون فشار بیارید من کمکتون میکنم
ادامه دارد...
پارت¹³
_اگر حاضرین میتونیم بریم
دخترک سری تکون داد و با کمک یونگی از روی تخت بلند شد و روی ویلچر نشست
یونگی با دقت و ملایمت ویلچر رو به سمت جلو هول میداد تا یه وقت دخترک دردی احساس نکنه
دره ماشین گرون قیمتش رو باز کرد و دستشو سمت دخترک گرفت
دخترک دستشو تو دست مرد روبهروش گذاشت و به آرومی تو ماشین نشست
_من میرم ویلچر رو برگردوندم زود میام
+اوهوم باشه
دخترک محو ماشین آخرین مدل یونگی شده بود چرم روی صندلی ها برق میزدن و نو بودنشون رو به رخ دختر میکشیدن حتما پول زیادی بابتشون داده بود
روی بدنه ماشین حتی ذره ای خاک دیده نمیشد حسابی تمیز بود که باعث میشد رنگ مشکی جذاب ماشین خودنمایی کنه
یادش نمیومد کی سوار همچین ماشینی شده بود احتمالا اولین بارِ...
با دیدن یونگی که به سمت ماشین برمیگرده نفس عمیقی کشید و سعی کرد همه چیز روی عادی جلوه بده
یونگی پشت فرمون نشست و کمربندشو بست دخترک هم بعد یونگی کمربندشو بست که:
+اممم...کمیسر اگر زحمتی نیست میشه اول یه سر بریم خونم باید چند دست لباس و چنتا وسیله واسه خودم بردارم
_البته...آدرس خونتون؟
+........(مثلا آدرسو گفت)
+همینجاس...پس من سریع میرم و برمیگردم
دخترک کمربندشو باز کرد و همین که در ماشینو باز کرد:
_صبر کنید منم بیام
+ن..نه لازم نیست پیاده بشید خودم سریع میر....
_مگه نشنیدین دکتر چی گفت؟!اگر حالتون بد بشه چی؟! نباید به خودتون فشار بیارید من کمکتون میکنم
ادامه دارد...
۳.۶k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.