تک پارتی عشق از تهیونگ
-بیب؟
با هر قدم نفس های دختر سنگین تر میشد
ا.ت کتاب های کلاسیک و عاشقانه ایی که توی دستش بود رو جا به جا کرد و دوباره حرکت کرد
-ا.ت.... ا.تتت، میشنوی منو؟؟
ا.ت قدم هاش رو سریع تر کرد ولی توسط کسی به عقب کشیده شد
ا.ت موهایی که جلوی صورتش بود رو کنار زد و با لحن بغض آلود و سرد پرسید: چی میخوای کیم تهیونگ؟؟؟
چی میخوای؟هوم؟؟
نمیفهمی هنوز از دستت ناراحت و عصبیم؟؟؟؟
تو..توووو رفتی با کسی که ازش متنفرم گرم گرفتی، توی اون مهمونی لعنتی باهاش حتی رقصیدی!! و حتی فکر اینم نبودی که من ، یعنی پارک ا.ت دلش میشکنه
ا.ت با دستی که آزاد بود روی سینه تهیونگ میکوبید و ضربه میزد
اشک های ا.ت سرازیر شد و هق هق هاش کل کوچه رو پر کرده بود
قطرات بارون اشک های تهیونگ رو پنهون کرد
ا.ت سرش رو روی سینه تهیونگ گذاشت و آروم زمزمه کرد: میدونی عشق یعنی چی؟
تهیونگ دستش رو دور بدن ا.ت محکم حلقه کرد و گفت: نه، نمیدونم ، تو برام بگو...
ا.ت سرش رو جابه جا کرد و ادامه داد: عشق یعنی میخوای از دست خودش تو بغلش گریه کنی....
مثل الان من.....
تهیونگ پیشونی ا.ت رو بوسید و زمزمه کرد : دیگه هیچوقت گریه نکن، طاقت گریه ات رو ندارم......
بیا بریم....
تهیونگ قدمی از ا.ت دور نشده بود که ا.ت دستش رو کشید و جواب داد: بیا دوتایی قدم بزنیم.....
میایی؟
تهیونگ لبخند دندون نمایی زد و گفت: مگه میشه به تو نه گفت؟ بریم!
گایز 🥺
اولین تک پارتیم بود🫀
اگه خوب بود تو کامنتا بگید لطفاااا🍓🍫🍓🍫
با هر قدم نفس های دختر سنگین تر میشد
ا.ت کتاب های کلاسیک و عاشقانه ایی که توی دستش بود رو جا به جا کرد و دوباره حرکت کرد
-ا.ت.... ا.تتت، میشنوی منو؟؟
ا.ت قدم هاش رو سریع تر کرد ولی توسط کسی به عقب کشیده شد
ا.ت موهایی که جلوی صورتش بود رو کنار زد و با لحن بغض آلود و سرد پرسید: چی میخوای کیم تهیونگ؟؟؟
چی میخوای؟هوم؟؟
نمیفهمی هنوز از دستت ناراحت و عصبیم؟؟؟؟
تو..توووو رفتی با کسی که ازش متنفرم گرم گرفتی، توی اون مهمونی لعنتی باهاش حتی رقصیدی!! و حتی فکر اینم نبودی که من ، یعنی پارک ا.ت دلش میشکنه
ا.ت با دستی که آزاد بود روی سینه تهیونگ میکوبید و ضربه میزد
اشک های ا.ت سرازیر شد و هق هق هاش کل کوچه رو پر کرده بود
قطرات بارون اشک های تهیونگ رو پنهون کرد
ا.ت سرش رو روی سینه تهیونگ گذاشت و آروم زمزمه کرد: میدونی عشق یعنی چی؟
تهیونگ دستش رو دور بدن ا.ت محکم حلقه کرد و گفت: نه، نمیدونم ، تو برام بگو...
ا.ت سرش رو جابه جا کرد و ادامه داد: عشق یعنی میخوای از دست خودش تو بغلش گریه کنی....
مثل الان من.....
تهیونگ پیشونی ا.ت رو بوسید و زمزمه کرد : دیگه هیچوقت گریه نکن، طاقت گریه ات رو ندارم......
بیا بریم....
تهیونگ قدمی از ا.ت دور نشده بود که ا.ت دستش رو کشید و جواب داد: بیا دوتایی قدم بزنیم.....
میایی؟
تهیونگ لبخند دندون نمایی زد و گفت: مگه میشه به تو نه گفت؟ بریم!
گایز 🥺
اولین تک پارتیم بود🫀
اگه خوب بود تو کامنتا بگید لطفاااا🍓🍫🍓🍫
۱۳.۷k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.