پارت³²
پارت³²
تهیونگ ـ بیا بغلم گرللیییی
ات ـ جانم؟
تهیونگ ـ چی جانم؟ میگم بیا بغلم
ات ـ اها اومدممم بد بوییییی
*همو بغل کردن😂*
یونگی ـ اهم...بغل منم بیاااا
ات ـ اومدمممممم
کوک ـ منچییی؟
ات ـ توام بیااا
هاری ـ کونییی منو یادت رفت؟
ات ـ نه شما جای ویژهای دارین..بفرمایین بغلم
هاری ـ عوا خجالتم ندهه
*ویو برای فردا شب*
کوک ـ بیاین جرئت حقیقت
ات ـ اوکیی
تهیونگویو
همه دور هم نشستیم
کوک چرخوند ب منو ات افتاد
ات ـ جرئت یا حقیقت؟
تهیونگ ـ حقیقت
ات ـ تاحالا عاشق شدی؟ اگه اره توی این جم هس؟
الان چی بگم؟ خودشو بگم؟
هوففففففف ای بابا منتظرناا مغز یچیزی بگووو
مغز: ب ابلفض تودم گیر کردم..میخای بگو اره..ولی خودشو نگو
تهیونگ ـ اره...ولی نمیتونم بگم کیه
ات ـ اوکی..
اتویو
تهیونگ ـ چرخوند ب منو یونگی افتاد
یونگی ـ جرأت یا حقیقت؟
ات ـ جرأت
همه ـ اوووووو
یونگی ـ پاشو منو ببوس..
ات ـ از لپت دیگه؟
یونگی ـ نه از لبم
همه بجز تهیونگ ـ اوووووووو
ات ـ هوف باشه
تهیونگویو
الان..الان همو جلوی من بوس کردن؟
دیگه نمیکشمممممممممم
مچ درست ات رو گرفتم و با خودم بردم اتاق
ات ـ چتهه؟
ــ
حیملیت؟
تهیونگ ـ بیا بغلم گرللیییی
ات ـ جانم؟
تهیونگ ـ چی جانم؟ میگم بیا بغلم
ات ـ اها اومدممم بد بوییییی
*همو بغل کردن😂*
یونگی ـ اهم...بغل منم بیاااا
ات ـ اومدمممممم
کوک ـ منچییی؟
ات ـ توام بیااا
هاری ـ کونییی منو یادت رفت؟
ات ـ نه شما جای ویژهای دارین..بفرمایین بغلم
هاری ـ عوا خجالتم ندهه
*ویو برای فردا شب*
کوک ـ بیاین جرئت حقیقت
ات ـ اوکیی
تهیونگویو
همه دور هم نشستیم
کوک چرخوند ب منو ات افتاد
ات ـ جرئت یا حقیقت؟
تهیونگ ـ حقیقت
ات ـ تاحالا عاشق شدی؟ اگه اره توی این جم هس؟
الان چی بگم؟ خودشو بگم؟
هوففففففف ای بابا منتظرناا مغز یچیزی بگووو
مغز: ب ابلفض تودم گیر کردم..میخای بگو اره..ولی خودشو نگو
تهیونگ ـ اره...ولی نمیتونم بگم کیه
ات ـ اوکی..
اتویو
تهیونگ ـ چرخوند ب منو یونگی افتاد
یونگی ـ جرأت یا حقیقت؟
ات ـ جرأت
همه ـ اوووووو
یونگی ـ پاشو منو ببوس..
ات ـ از لپت دیگه؟
یونگی ـ نه از لبم
همه بجز تهیونگ ـ اوووووووو
ات ـ هوف باشه
تهیونگویو
الان..الان همو جلوی من بوس کردن؟
دیگه نمیکشمممممممممم
مچ درست ات رو گرفتم و با خودم بردم اتاق
ات ـ چتهه؟
ــ
حیملیت؟
۱۱.۲k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.