چند پارتی جونگکوک ¹
وقتی قرار کاری داشتی و اون بهت نیاز داشت۰۰۰۰
+( ساعت ۵ یه قرار کاری داشتم...جونگکوک هم گفتش که باهام میاد چون کاری نداشت اون ساعت، تو اتاقم لباسمو عوض کردم...منو جونگکوک جفتمون شرکت داشتیم...شرکتامون جداست ولی خب با همدیگه کار میکنیم یه کت و دامن مشکی رنگ با یه نیم تنه مشکی پوشیدم ارایشمم که تمدید لازم نداشت عطرمم زدم که گوشیم زنگ خورد جونگکوک بود جوابشو دادم)
+ جونم جونگکوک؟
_ بیب حاضری؟
+ ارع من حاضرم
_ خب بیا پایین رسیدم
+ عه پایینی! اومدم اومدممم
+( گوشیمو قطع کردم کیفمو برداشتم از اتاق رفتم بیرون که دیدم ماشین جونگکوک اون سمته خیابون پارک شده دوییدم رفتم اون سمته خیابون...سوار ماشین شدم که دیدم خیره شده به من)
+ چرا حرکت نمیکنی، به من خیره شدی چرا؟
_ مگه میشه اینهمه جذابیتو ببینمو خیره نشم!
+ آییی جونگکوک بس کن
_ دارم واقعیتو میگم
+ باشه باشه حالا لطفا حرکت کن یه وقت دیر نرسیم
+( دستشو گذاشت روی رون پام و راه افتاد...هی پامو فشار میداد)
+ این پای منه هاااا بالشت نیست اینجوری فشار میدی
_ واسه منه تو چی میگی این وسط؟
+ چی؟! واسه توعه؟!!
_ بله پس چی
+ عجب😑
+( رسیدیم به رستوران رفتیم داخل... رتیم نشستیم سر میز...)
_ مرده نیومده هنوز
+ ارع انگار زود اومدیم
_ اوهوم
+( گارسون اومد پیشمون) گارسون&
& خوش اومدین
+ ممنون
& چی میل دارید؟
_ شراب قرمز لطفا
+ منم همینطور فعلا شراب قرمز بیارید برامون ( لبخند)
& چشم
+( گارسون رفت و بعد از چند مین برامون شراب اورد)
_ راستی فردا باید بیام شرکته تو
+ ارع واسه جلسه باید بیای
_ هر چی گفتم قبول میکنیاااا
+ ع نه باباااا؟؟
ادامه دارد.....
+( ساعت ۵ یه قرار کاری داشتم...جونگکوک هم گفتش که باهام میاد چون کاری نداشت اون ساعت، تو اتاقم لباسمو عوض کردم...منو جونگکوک جفتمون شرکت داشتیم...شرکتامون جداست ولی خب با همدیگه کار میکنیم یه کت و دامن مشکی رنگ با یه نیم تنه مشکی پوشیدم ارایشمم که تمدید لازم نداشت عطرمم زدم که گوشیم زنگ خورد جونگکوک بود جوابشو دادم)
+ جونم جونگکوک؟
_ بیب حاضری؟
+ ارع من حاضرم
_ خب بیا پایین رسیدم
+ عه پایینی! اومدم اومدممم
+( گوشیمو قطع کردم کیفمو برداشتم از اتاق رفتم بیرون که دیدم ماشین جونگکوک اون سمته خیابون پارک شده دوییدم رفتم اون سمته خیابون...سوار ماشین شدم که دیدم خیره شده به من)
+ چرا حرکت نمیکنی، به من خیره شدی چرا؟
_ مگه میشه اینهمه جذابیتو ببینمو خیره نشم!
+ آییی جونگکوک بس کن
_ دارم واقعیتو میگم
+ باشه باشه حالا لطفا حرکت کن یه وقت دیر نرسیم
+( دستشو گذاشت روی رون پام و راه افتاد...هی پامو فشار میداد)
+ این پای منه هاااا بالشت نیست اینجوری فشار میدی
_ واسه منه تو چی میگی این وسط؟
+ چی؟! واسه توعه؟!!
_ بله پس چی
+ عجب😑
+( رسیدیم به رستوران رفتیم داخل... رتیم نشستیم سر میز...)
_ مرده نیومده هنوز
+ ارع انگار زود اومدیم
_ اوهوم
+( گارسون اومد پیشمون) گارسون&
& خوش اومدین
+ ممنون
& چی میل دارید؟
_ شراب قرمز لطفا
+ منم همینطور فعلا شراب قرمز بیارید برامون ( لبخند)
& چشم
+( گارسون رفت و بعد از چند مین برامون شراب اورد)
_ راستی فردا باید بیام شرکته تو
+ ارع واسه جلسه باید بیای
_ هر چی گفتم قبول میکنیاااا
+ ع نه باباااا؟؟
ادامه دارد.....
۱۶.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.