عشق تو کتابا
پارت ۳۱
-دوست دارم
چشماش چهارتا شد
+چی؟
-حرف غیر منتظره ای زدم نه؟
+اوهوم
خندیدم و دوباره بغلش کردم
-امیدوارم شما هم همین حسو داشته باشین خانوم کیم
خندید ولی نمیدونستم خندش از چیع
-جواب؟
+شاید برای دوست داشتنت باشه
با حرفی که زد رفتم رو هوا
-یعنی توهم
+اوهوم منم دوست دارم
-یسسسسسسس ...ارهههه
+چرا داد میزنی
-ببخشید ببخشید
به کوک نگاه کردم
-چرا اوردیش بیرون ببرش تو ...بیا بریم ات
کوک و کنار زدم و خودم ات بردم تو اتاق ولی غرغرای کوک میومد
@نوکه اومد به بازار کهنه میشه دل ازار هعییییبیی
ویو ات
با صداش همه میخندیدیم تهیونگ بردم تو اتاقم و گذاشتم رو تخت نشست کنار تخت و موهامو ناز کرد
-خیلی ترسیدم
لبخند ملیحی زدم یاد حرفای کوک قبل تصادف افتادم
+میشه به کوک بگی بیاد
چهرش درهم شد و نگران
-برای چی
+میخوام مسئله قبل تصادف بسته بشه
-بسته شده
+تهیونگ میشه بگی بیاد
-باشه
حرصی رفت بیرون بعد چند دقیقه کوک اومد
@چی شده جانم
+بخاطر حرف قبل تصادف
@نمیخوام دربارش حرف بزنم
+ولی
@فقط بدون الان مثل خواهرمی فقط خواهرم خیالت تخت خواهری
لبخندی زدم دستامو باز کردم نمیدونم چرا دلم میخواست بغلش کنم با تعجب بهم نگاه کرد
+بیا خواهری رو بغل کن
خندید و اومد سمتم بغلش کردم خواست از بغلم بیاد بیرون که در باز شد و تهیونگ اومد تو
-چیکار میکنین
+کوک خواهرشو بغل میکنه
-یعنی چی
+یعنی اینکه منو کوک خواهر برداریم جرعت داری اذیتم کن تا داداشی از خجالتت در بیاد
چند دقیقه فکر کرد و بعد خندید
-ما غلط بکنیم
خندیدیم به کوک نگاه کردم نشانه های غم تو چشماش بود ولی میخواست عادی جلوه بده دست هردوشونو گرفتم
+خوشحالم که شمارو دارم
همشون لبخند ارامش بخشی زدن بعد چند روز از بیمارستان اومدم بیرون ولی ویلچر هنوز مهمونم بود رسیدین خونه تهیونگ اومدو بغلم کرد داشتیم میرفتیم که
-بخدا من دیسک کمر گرفتم
+چی یعنی میگی من سنگینم
-نه نه من غلط بکنم یعنی میگم زیاد داری پرو میشی نمیخوای تلاشی برای راه رفتن بکنی ؟
+نخیر بغل شوهریم همه چی عالیه
خندید-پرویی دیگه
+چجورم
خندیدیم بردم تو اتاقم چندروز مثل پروانه دورم میگردید تا وقتی که ....
-دوست دارم
چشماش چهارتا شد
+چی؟
-حرف غیر منتظره ای زدم نه؟
+اوهوم
خندیدم و دوباره بغلش کردم
-امیدوارم شما هم همین حسو داشته باشین خانوم کیم
خندید ولی نمیدونستم خندش از چیع
-جواب؟
+شاید برای دوست داشتنت باشه
با حرفی که زد رفتم رو هوا
-یعنی توهم
+اوهوم منم دوست دارم
-یسسسسسسس ...ارهههه
+چرا داد میزنی
-ببخشید ببخشید
به کوک نگاه کردم
-چرا اوردیش بیرون ببرش تو ...بیا بریم ات
کوک و کنار زدم و خودم ات بردم تو اتاق ولی غرغرای کوک میومد
@نوکه اومد به بازار کهنه میشه دل ازار هعییییبیی
ویو ات
با صداش همه میخندیدیم تهیونگ بردم تو اتاقم و گذاشتم رو تخت نشست کنار تخت و موهامو ناز کرد
-خیلی ترسیدم
لبخند ملیحی زدم یاد حرفای کوک قبل تصادف افتادم
+میشه به کوک بگی بیاد
چهرش درهم شد و نگران
-برای چی
+میخوام مسئله قبل تصادف بسته بشه
-بسته شده
+تهیونگ میشه بگی بیاد
-باشه
حرصی رفت بیرون بعد چند دقیقه کوک اومد
@چی شده جانم
+بخاطر حرف قبل تصادف
@نمیخوام دربارش حرف بزنم
+ولی
@فقط بدون الان مثل خواهرمی فقط خواهرم خیالت تخت خواهری
لبخندی زدم دستامو باز کردم نمیدونم چرا دلم میخواست بغلش کنم با تعجب بهم نگاه کرد
+بیا خواهری رو بغل کن
خندید و اومد سمتم بغلش کردم خواست از بغلم بیاد بیرون که در باز شد و تهیونگ اومد تو
-چیکار میکنین
+کوک خواهرشو بغل میکنه
-یعنی چی
+یعنی اینکه منو کوک خواهر برداریم جرعت داری اذیتم کن تا داداشی از خجالتت در بیاد
چند دقیقه فکر کرد و بعد خندید
-ما غلط بکنیم
خندیدیم به کوک نگاه کردم نشانه های غم تو چشماش بود ولی میخواست عادی جلوه بده دست هردوشونو گرفتم
+خوشحالم که شمارو دارم
همشون لبخند ارامش بخشی زدن بعد چند روز از بیمارستان اومدم بیرون ولی ویلچر هنوز مهمونم بود رسیدین خونه تهیونگ اومدو بغلم کرد داشتیم میرفتیم که
-بخدا من دیسک کمر گرفتم
+چی یعنی میگی من سنگینم
-نه نه من غلط بکنم یعنی میگم زیاد داری پرو میشی نمیخوای تلاشی برای راه رفتن بکنی ؟
+نخیر بغل شوهریم همه چی عالیه
خندید-پرویی دیگه
+چجورم
خندیدیم بردم تو اتاقم چندروز مثل پروانه دورم میگردید تا وقتی که ....
۱.۹k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.