سناریو درخواستی *وقتی پریود شدی *
من ۱۲ سالمه و دیگه به سن بلوغ رسیدم.. یه روز صبح بیدار شدم و دیدم که رخت خوابم ..... ام...اونایی که پریود میشن میدونن...
و سریع بلند شدم و به مامانم زنگ زدم ..
مامانم: واییی ا.ت بهت خیییلی تبریک میگم...
ا.ت: چیو...مامان.....
مامان: تو به سن بلوغ رسیدی عزیزم....
ا.ت با جا خوردگی: آها...وات د فاز...
مامان: فقط به کسی نگووووو
ا.ت: حتی به داداشام...
مامان: اینو دیگه نمیدونم...اگر میخوای مراقبت باشن...خودت میدونی..
توی اتاق گیم بودیم بود که یهو از سر جام بلند شدم
ا.ت: خوب....خوب...
من کیم ا.ت امروز برای اولین برای پریود شدم....دست..دست..و اینکه دیگه بزرگ شدیم...هیییی
تهیونگ: واقعاا...مامان میدونه..
کوک: شیرموز میقولی؟
جیمین: فکر کنم الان بتونی گیم ترسناک بزنی..
جین: غذا چی میخواییی
نامجون: باید بیشتر کتاب و اینا درمورد سن بلوغ برات بگیرم..
شوگا: بالاخره پیشی تبدیل شد به گربه..تبریک به تو..تبریک به من..تبریک به همه..
جیهوپ: والا نمیدونم چی بگم ...روی من حساب نکن
ا.ت: ممنون...ممنون...جیهوپ خیلی تاثیر گذار بود*هوییییی نبینم با این بچه اینجوری جرف بزنیا *
و تمام
و سریع بلند شدم و به مامانم زنگ زدم ..
مامانم: واییی ا.ت بهت خیییلی تبریک میگم...
ا.ت: چیو...مامان.....
مامان: تو به سن بلوغ رسیدی عزیزم....
ا.ت با جا خوردگی: آها...وات د فاز...
مامان: فقط به کسی نگووووو
ا.ت: حتی به داداشام...
مامان: اینو دیگه نمیدونم...اگر میخوای مراقبت باشن...خودت میدونی..
توی اتاق گیم بودیم بود که یهو از سر جام بلند شدم
ا.ت: خوب....خوب...
من کیم ا.ت امروز برای اولین برای پریود شدم....دست..دست..و اینکه دیگه بزرگ شدیم...هیییی
تهیونگ: واقعاا...مامان میدونه..
کوک: شیرموز میقولی؟
جیمین: فکر کنم الان بتونی گیم ترسناک بزنی..
جین: غذا چی میخواییی
نامجون: باید بیشتر کتاب و اینا درمورد سن بلوغ برات بگیرم..
شوگا: بالاخره پیشی تبدیل شد به گربه..تبریک به تو..تبریک به من..تبریک به همه..
جیهوپ: والا نمیدونم چی بگم ...روی من حساب نکن
ا.ت: ممنون...ممنون...جیهوپ خیلی تاثیر گذار بود*هوییییی نبینم با این بچه اینجوری جرف بزنیا *
و تمام
۸.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.