سحرِ نوزدهم بود ، علی راهی شد...
سحرِ نوزدهم بود ، علی راهی شد...
میرَوَد سوی قراری که به فردا مانده...
وقتِ رفتن ز درِ خانه به خود میگوید...
روی “در” ، چند نخ از چادرِ زهرا مانده...
زینبش گفت: پس از حادثه ی ”سیلی” و ”در”…
نه در این خانه “حسن” مانده ، نه “بابا” مانده…
شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) تسلیت باد
میرَوَد سوی قراری که به فردا مانده...
وقتِ رفتن ز درِ خانه به خود میگوید...
روی “در” ، چند نخ از چادرِ زهرا مانده...
زینبش گفت: پس از حادثه ی ”سیلی” و ”در”…
نه در این خانه “حسن” مانده ، نه “بابا” مانده…
شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) تسلیت باد
۵۷۷
۰۴ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.