پایانی غمگین ۳.
هممون رفتیم سر کلاس شروع کردیم حل ریاضی که نزدیک ۱ ساعت طول کشید تموم که شد همه شروع کردیم خوردن خوراکی
ویو ات
من که سوشی آورده بودم گذاشتم تو دهنم که یک آن ته اومد از جای لبم سوشی رو گذاشت لای دندوناش کشید و خورد همه به من خیره شده بودن ، قشنگ از خجالت سرخ شدم
ات: چرا اینکارو کردی
ته: دوس داشتم
ات: بار آخرت باشه فهمیدی؟
ته یک لبخندی زد رفت که مونا بهم گفت
مونا: ات تو مکس دوست داری؟
ات: نه چطور؟
مونا: فکر کنم خوشم اومده ازش حالا چیکار کنم ؟
ات: بهش وابسته نباش پسرا وابستگی دوس ندارن و مغرور باش اینطوری جذبت میشن
مونا: چقدر خوب بلدی این چیزارو کلک طوری رفتار میکنی انگار با ده نفر تو رابطه ای
خندیدمو که بعد از ۲ ساعت خسته کننده مدرسه تموم شد راه افتادم برم خونه که
ویو ات
من که سوشی آورده بودم گذاشتم تو دهنم که یک آن ته اومد از جای لبم سوشی رو گذاشت لای دندوناش کشید و خورد همه به من خیره شده بودن ، قشنگ از خجالت سرخ شدم
ات: چرا اینکارو کردی
ته: دوس داشتم
ات: بار آخرت باشه فهمیدی؟
ته یک لبخندی زد رفت که مونا بهم گفت
مونا: ات تو مکس دوست داری؟
ات: نه چطور؟
مونا: فکر کنم خوشم اومده ازش حالا چیکار کنم ؟
ات: بهش وابسته نباش پسرا وابستگی دوس ندارن و مغرور باش اینطوری جذبت میشن
مونا: چقدر خوب بلدی این چیزارو کلک طوری رفتار میکنی انگار با ده نفر تو رابطه ای
خندیدمو که بعد از ۲ ساعت خسته کننده مدرسه تموم شد راه افتادم برم خونه که
۲.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.