"دژاوو"
"دژاوو"
part:2
استاد مِی:مثل همیشه فقط ا.ت به این جور چیز ها توجه کرد ، خب فردا باید بریم اردو
میرا:چیییی
استاد مِی:البته این یه اردو عادی نیست از تون میخوام که بفهمید صاحب این نقاشی کیه چند تا معما داره و بعد میتونید بفهمید وقتی فهمیدید کیه درموردش یه کنفرانس تهیه کنید و با خودتون بیارید به اردو و اینکه اردو تون خارج از کشوره و فرانسه است
ویو ا.ت
یه حدس هایی زده بودم که این نقاشی ماله کیه
ولی خب مطمئن نبودم
خیلی ذوق داشتم چون دارم میرم فرانسه
ا.ت:ببخشید استاد توی اردوی فردا چی باید بیاریم
استاد مِی:کنفرانسی که تهیه کردی یه بوم نقاشی و لباس
ا.ت:ممنون
ویو شب
ساعت ۱۱ شب بود
و فهمیده بودم که چه کسی اون نقاشی رو کشیده
هیچ کدوم از بچه های کلاس به اون نوشته ریزی که نوشته بود
"فرانسه'۱۳'جولای"
دقت نکرده بودن
ولی من همون رو نوشتم تو لپتاپ و معلوم شد که.....
چمدونم رو چیدم و ساعتم رو کوک کردم پاسپورت ام رو ورداشتم و بدون نگاه به بقیه دختر های خوابگاه گرفتم خوابیدم
۷ ساعت بعد
ساعتم زنگ خورد و همه باهاش بیدار شدن
لوسی:چقدر تو خری کم کن اون بی صاحاب رو
هیچ کدوم از دخترای مدرسه و خوابگاه مثل من نبودن و همه با زور پدر مادرشون درس خونده بودن
خیلی ذوق داشتم چون مطمئن بودم میتونم روح صاحب نقاشی رو ببینم
لباس پوشیدم موهام رو شونه کردم چمدونم و بوم نقاشیم رو ورداشتم و رفتم بیرون
استاد مِی:خب بچه ها پاسپورت هاتون رو به مهماندار ها نشون دادید؟
بچه ها:بله
استاد مِی:خب پس برید تو هواپیما
سرم رو تکیه دادم به شیشه هواپیما و گرفتم خوابیدم
۵ ساعت بعد
استاد مِی:ا.ت پاشو رسیدیم
ا.ت:چی.....اها الان پامیشم
ادامه دارد....
بچه ها شاید امروز نتونم فیک دیگه ای بنویسم چون خیلی خستم و دارم از خسته گی پودر میشم
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #اگوست_دی #جیهوپ #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
part:2
استاد مِی:مثل همیشه فقط ا.ت به این جور چیز ها توجه کرد ، خب فردا باید بریم اردو
میرا:چیییی
استاد مِی:البته این یه اردو عادی نیست از تون میخوام که بفهمید صاحب این نقاشی کیه چند تا معما داره و بعد میتونید بفهمید وقتی فهمیدید کیه درموردش یه کنفرانس تهیه کنید و با خودتون بیارید به اردو و اینکه اردو تون خارج از کشوره و فرانسه است
ویو ا.ت
یه حدس هایی زده بودم که این نقاشی ماله کیه
ولی خب مطمئن نبودم
خیلی ذوق داشتم چون دارم میرم فرانسه
ا.ت:ببخشید استاد توی اردوی فردا چی باید بیاریم
استاد مِی:کنفرانسی که تهیه کردی یه بوم نقاشی و لباس
ا.ت:ممنون
ویو شب
ساعت ۱۱ شب بود
و فهمیده بودم که چه کسی اون نقاشی رو کشیده
هیچ کدوم از بچه های کلاس به اون نوشته ریزی که نوشته بود
"فرانسه'۱۳'جولای"
دقت نکرده بودن
ولی من همون رو نوشتم تو لپتاپ و معلوم شد که.....
چمدونم رو چیدم و ساعتم رو کوک کردم پاسپورت ام رو ورداشتم و بدون نگاه به بقیه دختر های خوابگاه گرفتم خوابیدم
۷ ساعت بعد
ساعتم زنگ خورد و همه باهاش بیدار شدن
لوسی:چقدر تو خری کم کن اون بی صاحاب رو
هیچ کدوم از دخترای مدرسه و خوابگاه مثل من نبودن و همه با زور پدر مادرشون درس خونده بودن
خیلی ذوق داشتم چون مطمئن بودم میتونم روح صاحب نقاشی رو ببینم
لباس پوشیدم موهام رو شونه کردم چمدونم و بوم نقاشیم رو ورداشتم و رفتم بیرون
استاد مِی:خب بچه ها پاسپورت هاتون رو به مهماندار ها نشون دادید؟
بچه ها:بله
استاد مِی:خب پس برید تو هواپیما
سرم رو تکیه دادم به شیشه هواپیما و گرفتم خوابیدم
۵ ساعت بعد
استاد مِی:ا.ت پاشو رسیدیم
ا.ت:چی.....اها الان پامیشم
ادامه دارد....
بچه ها شاید امروز نتونم فیک دیگه ای بنویسم چون خیلی خستم و دارم از خسته گی پودر میشم
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #اگوست_دی #جیهوپ #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۷.۶k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.