11

11

فردا صبح
سوجون.لونا ....لونا بیدارشو لوناااا بیدارشو دیگه
لونا.یکم دیگه یکم دیگه‌ بخوابم
سوجون.پاشو دیگه عههههه
لونا.سو..جون تو اینجا چیکار میکنی
سوجون.مگه امروز مهمونی ندارید پاشو بریم لباس بگیریم
لونا.نمیخواد من چند تا لباس دارم ...بزار بخوابم
پتو رو از روم کشید دیشب بعد از اینکه غذا خوردن گرمم شد یک تاپ با شلوارک پوشیدم و پتو رو انداختم روم و خدا و شکر الان فقط کوک توی اتاق بود
سوجون.من ...من میرم بیرون تو هم بیا
لونا.باشه فقط لطفاً گمشو بیرون
کوک.🤭
لونا.اونطرف و نگاه کن
کوک.باشه باشه
لونا.یک سویشرت تنم کردم و رفتم پایین
سوجون .چه عجب اومدین
لونا.ایشش نذاشتی بخوابم
سوجون.خواب بسه دیگه بدو حاضر شو بریم بیرون
لونا.بابا گفتم من لباس دارم
سوجون.عیبابا نامجون تو یک چیزی بگو بهش
نامجون.چی بگم والا ولی لونا سوجون راست میگه الان که رسماً دبیو کردی بهتره به فکر لباس ها باشی چونکه خبرنگار ها ممکنه ازت فیلم و عکس بگیرند
لونا.هوفف باشه میرم لباس عوض کنم
سوجون.اخیش حالا که راضی شدی تنهایی باید بری من باید برم کار دارم
لونا.اخه تنهایی
سوجون.تنهایی ...که نمیشه حالا کیو بفرستم بری باهاش
کوک.من میرم باهاش
جیمین و تهیونگ.ما هم میریم
سوجون.ماچ به کلتون پس برید باهاش راستی براش لباس های مجلسی بگیرید و اگر نه مجبورتون می‌کنه چند تا لباس اسپرت مشکی براش بگیرید و آرایش گاه و چند تا مورد دیگه رو براتون اس ام اس میکنم خدافظ
لونا.اخ بزنم این پسرو له کنم
کوک.من که امادم تو میخوای با اینا بیای خرید
لونا.نه الان میرم یک چیزی بپوشم