من عاشقش شدم ³⁰

من عاشقش شدم ³⁰
+: هنوزم همونی
ووبین: اره هنوزم همونم
فردا ظهر
از زبان سوجون:
امروز تعطیل بود و کاری نداشتم به شدت حوصلم سر رفته بود پاشدم یه ناهار درست کردم و شروع کردم به فیلم دیدن و بعدشم برنامه داشتم برم پارتی فیلم که تموم شد دیدم ساعت ۷ و نیم هست انگار خیلی فیلم دیده بودم رفتم دستشویی و کار های لازم و انجام دادم و نشستم یه آرایش ملایم کردم و یه لباس باز مشکی پوشیدم (عکس پست بعد) و میدونیم وقتی از پارتی برگردم اینقدر خوردم که مستم واسه همین با تاکسی رفتم
از زبان سوجین:
ووبین اصرار داشت که بریم پارتی و منم آخر قبول کردم یه تیپ خفن زدم و (پست بعد) چون یه شرکت اینجا داشتم و خونه ماشین هم اینجا داشتم با ماشین خودم رفتم و بعد چند روز دیگه میرم تو خونه ی خودم و خلاصه وارد شدم با ووبین نشستین یکم شراب خوردیم و یه دختر حواسش نبود وویه لباس بازم تنش بود اشتباهی اومد سر میز ما نشست
از زبان سوجون:
همش داشتم میرقصیدم و واقعا خسته بودم برای همین یه دیقه نشستم سر یه میز و با قیافه ای که دیدم کف کردم چون نمیدونستم چی بگم سریع رفتم تو دستشویی دلم میخواست گریه کنم اما از خوشحالی نبود میترسیدم میترسیدم برای این یه سال ازم دلخور و ناراحت باشه