خب خب بریم بنویسیم
خب خب بریم بنویسیم
بچه ها شرط داره 750فالو
60لایک
خب ساعت سه شب
ا/ت ویو
خب بعد اون اتفاق یجوری شده بودم ولی برام مهم نبود اصن بره به درک
ولی خوابم نمیبره
پاشدم و رفتم تو حال
یکم اب خوردم ولی باز خوابم نمیومد
رفتم تو گوشیم
دیدم جیسو انلاینه
تعجب کردم
بهش پیام دادم
مکالمشو:
ا/ت: سلام جیسو
جیسو: عه سلام ا/ت چطور شده بیداری؟
ا/ت: راستش یه اتفاقایی افتادهـ... و همه چیو براش تعریف کرد
جیسو: 😶 الان خوبی؟
ا/ت: اره بابا بره بمیره
جیسو: خوبه که خوبی ولی الان چرا بیداری؟
ا/ت: خوابم نبرد بلند شدم یه ابی بخورم و نشستم پای گوشیم
همین جوری داشتن حرف میزدن که ساعت شده بود ۳:۳۷
ا/ت ویو
داشتم با جیسو حرف میزدم که دیدم صدای در یکی از اتاقا میاد
اهمیت ندادم
جیمین ویو
خوابیدیم
ساعت سه و چهال دقیقه بیدار شدم دیدم ا/ت نیست
نگرانش شدم و سریع رفتم تو حال
دیدم همه ی چراقا خواموشه ولی از یه جایی داره نور میاد (نور گوشی)
رفتم نگا کردم دیدم ا/ت اونجاس
جیمین: عه ا/ت اینجایی؟
یهو ا/ت از رو مبل میوفته پایین
ا/ت ویو
یهو دیدم یکی گفت عه ا/ت اینجایی
ترسیدم و از مبل افتادم پایین
جیمین: عه چیشد خوبی؟
ا/ت: اره تو چرا مث جن ضاحر میشی؟
جیمین: ببخشید
بلند شدم دیدم تو اتاق نیستی
ا/ت: اهان
جیمین: حالا چرا اینجایی
ا/ت: راستش خوابم نبرد اومدم یه لیوان اب خوردم خوابم نمیومد گفتم برم تو گوشیم دیدم جیسو انلاینه تا الان داشتیم حرف میزدیم
جیمین: اهان
جیسو تو گوشی: ا/تتتتتت کجاییییی
مردییییی؟؟؟؟؟؟
جیسو:گاو کجایی
ا/ت: جیمین یه دقه ببینم جیسو چی میگه
ا/ت: جیسو ببخشید جیمین اومد
جیسو: فک کردم مردی
ا/ت: جیسو برو بگیر بخواب منم میرم بخوابم
جیسو: راس میگی ساعت چهاره صبه
ا/ت: خب خدافظ عشقم🌙🥺🦋
جیسو: 🌙🥺🦋خدافظ و صب خش
ا/ت: نمک نریز رفتم
جیسو: خدافظ 😂
ا/ت: خدافظ😂
ادامه دارد......
بچه ها دستم شکست لایک کنید تا شرطا برسه
بچه ها شرط داره 750فالو
60لایک
خب ساعت سه شب
ا/ت ویو
خب بعد اون اتفاق یجوری شده بودم ولی برام مهم نبود اصن بره به درک
ولی خوابم نمیبره
پاشدم و رفتم تو حال
یکم اب خوردم ولی باز خوابم نمیومد
رفتم تو گوشیم
دیدم جیسو انلاینه
تعجب کردم
بهش پیام دادم
مکالمشو:
ا/ت: سلام جیسو
جیسو: عه سلام ا/ت چطور شده بیداری؟
ا/ت: راستش یه اتفاقایی افتادهـ... و همه چیو براش تعریف کرد
جیسو: 😶 الان خوبی؟
ا/ت: اره بابا بره بمیره
جیسو: خوبه که خوبی ولی الان چرا بیداری؟
ا/ت: خوابم نبرد بلند شدم یه ابی بخورم و نشستم پای گوشیم
همین جوری داشتن حرف میزدن که ساعت شده بود ۳:۳۷
ا/ت ویو
داشتم با جیسو حرف میزدم که دیدم صدای در یکی از اتاقا میاد
اهمیت ندادم
جیمین ویو
خوابیدیم
ساعت سه و چهال دقیقه بیدار شدم دیدم ا/ت نیست
نگرانش شدم و سریع رفتم تو حال
دیدم همه ی چراقا خواموشه ولی از یه جایی داره نور میاد (نور گوشی)
رفتم نگا کردم دیدم ا/ت اونجاس
جیمین: عه ا/ت اینجایی؟
یهو ا/ت از رو مبل میوفته پایین
ا/ت ویو
یهو دیدم یکی گفت عه ا/ت اینجایی
ترسیدم و از مبل افتادم پایین
جیمین: عه چیشد خوبی؟
ا/ت: اره تو چرا مث جن ضاحر میشی؟
جیمین: ببخشید
بلند شدم دیدم تو اتاق نیستی
ا/ت: اهان
جیمین: حالا چرا اینجایی
ا/ت: راستش خوابم نبرد اومدم یه لیوان اب خوردم خوابم نمیومد گفتم برم تو گوشیم دیدم جیسو انلاینه تا الان داشتیم حرف میزدیم
جیمین: اهان
جیسو تو گوشی: ا/تتتتتت کجاییییی
مردییییی؟؟؟؟؟؟
جیسو:گاو کجایی
ا/ت: جیمین یه دقه ببینم جیسو چی میگه
ا/ت: جیسو ببخشید جیمین اومد
جیسو: فک کردم مردی
ا/ت: جیسو برو بگیر بخواب منم میرم بخوابم
جیسو: راس میگی ساعت چهاره صبه
ا/ت: خب خدافظ عشقم🌙🥺🦋
جیسو: 🌙🥺🦋خدافظ و صب خش
ا/ت: نمک نریز رفتم
جیسو: خدافظ 😂
ا/ت: خدافظ😂
ادامه دارد......
بچه ها دستم شکست لایک کنید تا شرطا برسه
۶۷.۳k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.