تک پارتی از موچیییی اوردم:)))))

اعصابشو بهم ریخته بودی
بدون اجازش رفته بودی بار و کلی پسر بهت درخاس داده بودن ک دوص دخترشون شی ک جیمین با ورژن ب شدت عصبانی اومد و بردت خونه ت رو تخت نشسته بودی و نگات ب زمین بود و بغض کرده بودی
جیمینم اونجا رو ب روت روی ی صندلی نشسته بود و سعی می‌کرد بیشتر از این عصبی نشه ولی وقتی ی قطره اشک از چشات سر خورد یهو ته دلش خالی شد ..‌.درسته ‌‌‌‌...!!! رو گریه هات حساسه اومد کنارت و بغلت کرد
-ببین باشه من اشتباه کردم....فقد گریه نکن باشه...ت ک میدونی من رو گریه هات حساسم!
و ت رو خابوند رو تخت و خودشم کنارت خابید و انقد سفت بغلت کرده بود ک ممکن بود خفه بشی
+جیمین...دارم خفه میشم
سرشو ت گردنت فرو برد و گف
-خداروشکرکن امشب قاتل نشدم و برات تنبیهی در نظر نگرفم
+ج...جیمین!
-نترس بابا کاریت ندارم ولی...فردا تنبیه داریم
+چی...چه تنبیهی؟؟؟؟
- ساعت ۳ میریم میشینیم و ت باید باهام فیلم ترسناک ببینی
+نههههه من از فیلم ترسناک بدم میاد
-تنبیه دیگه ای میخای؟
+نه‌....نه نه نه غلط کردم همون خوبه
-افرین ...حالا بخابیم ...شب بخیر فرشته ی من
+شب بخیر بیبی موچی
.... the end...
اگ خوب بود لایک پیلیزززز 🥺💖