فیک(??Why you)پارت(37)
فلش بک به صبح
تهیونگ:بیدار نمیشی نه؟؟؟؟؟
ا/ت که همچنان تو خوابه نازش بود *
تهیونگ:اوکی خودت خواستی. خنده شیطانی*
رفت بالا سر ا/ت و صورتشو نزدیک صورت ا/ت کرد و چند سانت جای خالی گذاشت
بیشتر که به صورت دختر روبه روش دقت کرد ............یه معصومیت خاصی داشت .....صورت زیبا .....درست بود که با زنار زیباتر زیادی بود ولی.....دختر روبه روش زیبای خاصی داشت صورتشو نزدیک کرد نزدیکو نزدیک تر کرد تا لباش به لبای نرم صورتی متوسط ا/ت برخورد کرد
دختر با حس ول خورد چیزی رو لبش چندبار تکون خورد ولی با گرفتن سر ا/ت توسط تهیونگ دختر چشماش رو آروم باز کرد که ......بله تهیونگ خان ..اهم اهم (برین بخوابین ببینم خدایا توبه😂)
چشمای دختر کم مونده بود از کاسه بزنه بیرون
چشمای تهیونگ همچنان بسته بود
دختر با فکر شیطانی که به سرش خطور کرده بود خودشو آماده کرد
ا/ت:ت...ه
تهیونگ:چشماش باز کرد*
ا/ت:شر....من...ده
پاهاشو به محکم ترین حالت به دیک تهیونگ کوبید
تهیونگ:از ا/ت جدا شد روی زمین افتاد
تهیونگ:یااااااااااااا ایششششششششش
ا/ت:مرتیکه پوزفیوز خجالت نمیکشی سر صبحی میای بالا سر دختر مردم بوسش میکنم اونم از نوع لب تو لب؟؟؟
خوشت میاد با خواهر مادرتم همینکارو کنن ؟؟
تهیونگ:آییییییی.....بخدا ترکید .....ایندفعه ترکید.....عقیم شدم رفت.....بچه های نازنینم .......عجوزه بیریخت
ا/ت:نگا نگا اولین بوسمو که گرفتی بعدشم داری ناله گلایه میکنی ؟؟؟؟
ویو هال سر میز صبحونه *
جین:ته چرا عین پنگوئن راه میری؟؟؟......وایسا ببینیم نگو که رفتی باز!!!!!!!!!ولی تو چرا داری لنگ میزنی اونی که باید لنگ بزنه.....
تهیونگ:آره تهیونگ ترتیب منو دادن نه من اونا رو حالا میشه ساکت شی ....آییی
ا/ت:حرصی به ته نگا میکنه *
جیهوپ:چیزی شده ا/ت؟؟
ا/ت:نه هوپی حرصی
جونگ کوک:ا/ت! میشه یه لحظه بیای اتاقم!
ا/ت:ای خدا ..بزن ببینم چیکار داره
ویو ا/ت:
رفتم دمه اتاق جونگ کوک درو زدم رفتم تو که با شتاب پرت شدم رو تخت
بچه ها چیزه بدی نداره گزارش نزنین🙂
تهیونگ:بیدار نمیشی نه؟؟؟؟؟
ا/ت که همچنان تو خوابه نازش بود *
تهیونگ:اوکی خودت خواستی. خنده شیطانی*
رفت بالا سر ا/ت و صورتشو نزدیک صورت ا/ت کرد و چند سانت جای خالی گذاشت
بیشتر که به صورت دختر روبه روش دقت کرد ............یه معصومیت خاصی داشت .....صورت زیبا .....درست بود که با زنار زیباتر زیادی بود ولی.....دختر روبه روش زیبای خاصی داشت صورتشو نزدیک کرد نزدیکو نزدیک تر کرد تا لباش به لبای نرم صورتی متوسط ا/ت برخورد کرد
دختر با حس ول خورد چیزی رو لبش چندبار تکون خورد ولی با گرفتن سر ا/ت توسط تهیونگ دختر چشماش رو آروم باز کرد که ......بله تهیونگ خان ..اهم اهم (برین بخوابین ببینم خدایا توبه😂)
چشمای دختر کم مونده بود از کاسه بزنه بیرون
چشمای تهیونگ همچنان بسته بود
دختر با فکر شیطانی که به سرش خطور کرده بود خودشو آماده کرد
ا/ت:ت...ه
تهیونگ:چشماش باز کرد*
ا/ت:شر....من...ده
پاهاشو به محکم ترین حالت به دیک تهیونگ کوبید
تهیونگ:از ا/ت جدا شد روی زمین افتاد
تهیونگ:یااااااااااااا ایششششششششش
ا/ت:مرتیکه پوزفیوز خجالت نمیکشی سر صبحی میای بالا سر دختر مردم بوسش میکنم اونم از نوع لب تو لب؟؟؟
خوشت میاد با خواهر مادرتم همینکارو کنن ؟؟
تهیونگ:آییییییی.....بخدا ترکید .....ایندفعه ترکید.....عقیم شدم رفت.....بچه های نازنینم .......عجوزه بیریخت
ا/ت:نگا نگا اولین بوسمو که گرفتی بعدشم داری ناله گلایه میکنی ؟؟؟؟
ویو هال سر میز صبحونه *
جین:ته چرا عین پنگوئن راه میری؟؟؟......وایسا ببینیم نگو که رفتی باز!!!!!!!!!ولی تو چرا داری لنگ میزنی اونی که باید لنگ بزنه.....
تهیونگ:آره تهیونگ ترتیب منو دادن نه من اونا رو حالا میشه ساکت شی ....آییی
ا/ت:حرصی به ته نگا میکنه *
جیهوپ:چیزی شده ا/ت؟؟
ا/ت:نه هوپی حرصی
جونگ کوک:ا/ت! میشه یه لحظه بیای اتاقم!
ا/ت:ای خدا ..بزن ببینم چیکار داره
ویو ا/ت:
رفتم دمه اتاق جونگ کوک درو زدم رفتم تو که با شتاب پرت شدم رو تخت
بچه ها چیزه بدی نداره گزارش نزنین🙂
۲۰.۱k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.