تصور کن تیهونگ مافیا
۱۰ سال بعد
ویو نفس و ا.ت باهم
بابامون تیهونگ رو آورده به قمار بازی ولی خب فعلا که سر ما شرت نبسته
تیهونگ : دخترا پاشید بامن بیاید قمار بازی
ما خشکمون زده بود اصلا نمی دونستیم چی بگیم و فقط گفتیم چشم
راه افتادیم و رسیدم به محل مورد نظر
ا.ت : نفس نگا جانکوک همونی که روز اول مدرسمو به گند کشید
نفس : صحیح
چقدر دوران دبیرستان عنی داشتیم ولی خب به هر حال به همه سلام کردیم و یه گوشه نشستیم و اولین کسب که بابامون یا همون تیهونگ باهاش قمار کرد آقای مین یونگی بود تیهونگ سر تمام اموالش قمار مرد و یونگی سر من و تیهونگم قبول کرد من داشتم گریه می کردم چون تیهونگ همش می بازه بعد از ۲ ساعت بله همون طور که حدس زدم تیهونگ باخت
یونگی آمد دستم رو بگیره که دستش رو پس زدم خیلی اعصبانی شد محکم کشید گفتم یک لحظه صبر کن رفتم اوت رو بقل کردم تیهونگ آمد بقلم کنه ولی خب من دست دادم گفتم : ازت متنفرم آقای کیم
و همین طور گریه میکردم
ویو نفس و ا.ت باهم
بابامون تیهونگ رو آورده به قمار بازی ولی خب فعلا که سر ما شرت نبسته
تیهونگ : دخترا پاشید بامن بیاید قمار بازی
ما خشکمون زده بود اصلا نمی دونستیم چی بگیم و فقط گفتیم چشم
راه افتادیم و رسیدم به محل مورد نظر
ا.ت : نفس نگا جانکوک همونی که روز اول مدرسمو به گند کشید
نفس : صحیح
چقدر دوران دبیرستان عنی داشتیم ولی خب به هر حال به همه سلام کردیم و یه گوشه نشستیم و اولین کسب که بابامون یا همون تیهونگ باهاش قمار کرد آقای مین یونگی بود تیهونگ سر تمام اموالش قمار مرد و یونگی سر من و تیهونگم قبول کرد من داشتم گریه می کردم چون تیهونگ همش می بازه بعد از ۲ ساعت بله همون طور که حدس زدم تیهونگ باخت
یونگی آمد دستم رو بگیره که دستش رو پس زدم خیلی اعصبانی شد محکم کشید گفتم یک لحظه صبر کن رفتم اوت رو بقل کردم تیهونگ آمد بقلم کنه ولی خب من دست دادم گفتم : ازت متنفرم آقای کیم
و همین طور گریه میکردم
۲.۹k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.