𝓈𝒾𝓃ℊℓℯ."℘𝒶𝓇𝓉𝒴."𝒷𝓉𝓈
نامجون = باید این مشکل رو حل کنیم باید راضیش کنیم شیمی درمانی بشه
جیمین= فردا نظرتون چیه بریم پیشش باهاش حرف بزنیم
جیهوپ= موافقم فقد اینجوری میشه
نامجون = باشه
فردا
همگی رفتیم خونه ا.ت تا راضیش کنیم شیمی درمانی بشه
ا.ت= من نمیخوامشیمی درمانی بشم
جیمین= چرا
ا.ت= نمیخوام میخوام راحت زندگی کنم توی این 3 ماه
نامجون= تو فقد به خودت فکر میکنی پس ما چی ما بدون تو چیکار کنیم
ا.ت= خواهش میکنم نامجون
شوگا= خواهش ماهش نداریم میری شیمی درمانی حرف نباشه
ا.ت= چه عجب ی بار خواب نیستی
شوگا= بحس رو عوض کن ا.ت
جیمین= تو شیمی درمانی میشی
جونگ کوک= اگه تو نباشی کی دیگه رای من شیر موز بخره
ا.ت= تهیونگ
تهیونگ= شرمنده ده سال دارم جورش زو میکشم 5سالم تو بکش
ا.ت= ی الدنگ
نامجون = بچه ها بسه بحس نکنید ا.ت یا شیمی درمانی میشی یا قید مارو میزنی
ا.ت= نمیشم
نامجون= میشی یا ما میریم بچه ها پاشید
همه پاشدن خواستم برن که
ا.ت= باشه قبول میکنم ولی یادتون باشه اعذاب میکشم توی حال بدی منو میبنید
نامجون= هرچی که هست سرطان رو از بین میبره
ا.ت= نه برای همه
دیگه چیزی نگفتن که من فردا برم دکتر برای اینکه قبول کنم شیمی درمانی بشم
فردا
دکتر= پس بلخره نظرتون عوض شد
ا.ت = بله دکتر میخوام شیمی درمانی بشم از کی باید شروع کنیم
دکتر= از سه شنبه هفته بعد اینجا باشید تا شیمی درمانی رو شروع کنیم و این فرم هم پر کنید
ا.ت= ممنون
فرم رو پر کردم اومد بیرون
سه شنبه هفته بعد
امروز روز اول شیمی درمانی بود خیلی استرس داشتم بچه ها هم اومده بودن پیشم تا از استرسم کم کنن
تهیونگ= نگران نباش خوب بیشی بر میگردی پیش ما
در جوابش فقد ی لبخند ملیح زدم
نامجون= تو قوی اوکی قول بده که خوب بشی برگردی پیش ما
ا.ت= باشه
رفتیم داخل اتاق شیمی درمانی یک ساعتی طول کشید زمانی که اومدم بیرون اصلا حال خوبی نداشتم زیر چشمام گد افتاده بود بدنم درد میکرد بچه ها منو دیدن اشک رو توی چشم هاشون دیدم ولی چیزی نگفتم آنقدر حالم بد بود که چیزی نگم یک ماه به همین روش پیش رفت من روز به روز ضعیف تر میشدم دیگه داشتم قطع امید میکردم
ازز بون تهیونگ
تهیونگ = دکتر چی میشه
دکتز= متاسفانه دیگه امیدی نمیبینم دیگه میشه شیمی درمانی رو ادامه داد روز به روز دارن ضعیف تر میشن
تهیونگ= راه دیگه ی نداره
دکتر= متاسفانه نه ببخشید من باید برم به بقیه بیمارا برسم
تهیونگ= ممنونم از لطف شما
دکتر لز اتاق خارج شد دیگه امیدی نیست ما باید روزای آخر ا.ت هم باهاش خوش باشیم برای آخرین بار با بچه ها رفتیم پیش ا.ت
دوماه بعد
از زبون نامجون
دوماه میشد که ا.ت رفته بود حال روحی هیچکدوممون خوب نبود امروز قرار بود بریم بیمارستان تا لباس های ا.ت رو بیارم رفتم بیمارستان تا لباس هارو بگیرم که پرستار اومد نزدیکم
پرستار = شما آقای کیم نامجون هستین
نامجون= بله خودم هستم
پزستا= این سی دی رو خانم ا.ت قبل مردن به من دادن که به شما بدمش
نامجون = ممنون
بعداز اینکه از بیمارستان خارج شدم به سمت خونه شوگا رفتم تا سی دی زو اونجا ببینیم
رسیدم خونه سی دی رو داخل دستگاه گذاشتم که تصویر ا.ت اومد روی صفحه
ا.ت= سلام بچه ها خوبید دیگه باید خداحافظی کنم باهاتون میخواستم بگم من خیلی دوستتون دارم از ما بهتراین چیزارو یاد گرفتم از شوگا قوی بودن از جیهوپ شاد بودن از جین زیبا بودن از جیمین مهربون بودن از نامجون عاشق بودن از تهیونگ خوش استایل بودن از جونگ کوک فقد شیر موز یاد گرفتم خوب از هرکدوم ی چیزی یاد گرفتم واقعا ممنونم که تا الان پیشم بودین هیچ وقت احساس تنهایی نکردم اع من دیگه باید برم این آخرین دیدار ما هست شما دارید میآید صداتون رو میشنویم بای برای آخرین بار ا.ت دوستتون دارم خدانگهدار
بعداز اینکه ویدئو تموم شد همون گریه میکردم که همه باهم گفتیم
همه باهم = به سلامت ا.ت
پابان بچه خیلی غمگین بود ولی اومد وارم خوشتون بیا د
جیمین= فردا نظرتون چیه بریم پیشش باهاش حرف بزنیم
جیهوپ= موافقم فقد اینجوری میشه
نامجون = باشه
فردا
همگی رفتیم خونه ا.ت تا راضیش کنیم شیمی درمانی بشه
ا.ت= من نمیخوامشیمی درمانی بشم
جیمین= چرا
ا.ت= نمیخوام میخوام راحت زندگی کنم توی این 3 ماه
نامجون= تو فقد به خودت فکر میکنی پس ما چی ما بدون تو چیکار کنیم
ا.ت= خواهش میکنم نامجون
شوگا= خواهش ماهش نداریم میری شیمی درمانی حرف نباشه
ا.ت= چه عجب ی بار خواب نیستی
شوگا= بحس رو عوض کن ا.ت
جیمین= تو شیمی درمانی میشی
جونگ کوک= اگه تو نباشی کی دیگه رای من شیر موز بخره
ا.ت= تهیونگ
تهیونگ= شرمنده ده سال دارم جورش زو میکشم 5سالم تو بکش
ا.ت= ی الدنگ
نامجون = بچه ها بسه بحس نکنید ا.ت یا شیمی درمانی میشی یا قید مارو میزنی
ا.ت= نمیشم
نامجون= میشی یا ما میریم بچه ها پاشید
همه پاشدن خواستم برن که
ا.ت= باشه قبول میکنم ولی یادتون باشه اعذاب میکشم توی حال بدی منو میبنید
نامجون= هرچی که هست سرطان رو از بین میبره
ا.ت= نه برای همه
دیگه چیزی نگفتن که من فردا برم دکتر برای اینکه قبول کنم شیمی درمانی بشم
فردا
دکتر= پس بلخره نظرتون عوض شد
ا.ت = بله دکتر میخوام شیمی درمانی بشم از کی باید شروع کنیم
دکتر= از سه شنبه هفته بعد اینجا باشید تا شیمی درمانی رو شروع کنیم و این فرم هم پر کنید
ا.ت= ممنون
فرم رو پر کردم اومد بیرون
سه شنبه هفته بعد
امروز روز اول شیمی درمانی بود خیلی استرس داشتم بچه ها هم اومده بودن پیشم تا از استرسم کم کنن
تهیونگ= نگران نباش خوب بیشی بر میگردی پیش ما
در جوابش فقد ی لبخند ملیح زدم
نامجون= تو قوی اوکی قول بده که خوب بشی برگردی پیش ما
ا.ت= باشه
رفتیم داخل اتاق شیمی درمانی یک ساعتی طول کشید زمانی که اومدم بیرون اصلا حال خوبی نداشتم زیر چشمام گد افتاده بود بدنم درد میکرد بچه ها منو دیدن اشک رو توی چشم هاشون دیدم ولی چیزی نگفتم آنقدر حالم بد بود که چیزی نگم یک ماه به همین روش پیش رفت من روز به روز ضعیف تر میشدم دیگه داشتم قطع امید میکردم
ازز بون تهیونگ
تهیونگ = دکتر چی میشه
دکتز= متاسفانه دیگه امیدی نمیبینم دیگه میشه شیمی درمانی رو ادامه داد روز به روز دارن ضعیف تر میشن
تهیونگ= راه دیگه ی نداره
دکتر= متاسفانه نه ببخشید من باید برم به بقیه بیمارا برسم
تهیونگ= ممنونم از لطف شما
دکتر لز اتاق خارج شد دیگه امیدی نیست ما باید روزای آخر ا.ت هم باهاش خوش باشیم برای آخرین بار با بچه ها رفتیم پیش ا.ت
دوماه بعد
از زبون نامجون
دوماه میشد که ا.ت رفته بود حال روحی هیچکدوممون خوب نبود امروز قرار بود بریم بیمارستان تا لباس های ا.ت رو بیارم رفتم بیمارستان تا لباس هارو بگیرم که پرستار اومد نزدیکم
پرستار = شما آقای کیم نامجون هستین
نامجون= بله خودم هستم
پزستا= این سی دی رو خانم ا.ت قبل مردن به من دادن که به شما بدمش
نامجون = ممنون
بعداز اینکه از بیمارستان خارج شدم به سمت خونه شوگا رفتم تا سی دی زو اونجا ببینیم
رسیدم خونه سی دی رو داخل دستگاه گذاشتم که تصویر ا.ت اومد روی صفحه
ا.ت= سلام بچه ها خوبید دیگه باید خداحافظی کنم باهاتون میخواستم بگم من خیلی دوستتون دارم از ما بهتراین چیزارو یاد گرفتم از شوگا قوی بودن از جیهوپ شاد بودن از جین زیبا بودن از جیمین مهربون بودن از نامجون عاشق بودن از تهیونگ خوش استایل بودن از جونگ کوک فقد شیر موز یاد گرفتم خوب از هرکدوم ی چیزی یاد گرفتم واقعا ممنونم که تا الان پیشم بودین هیچ وقت احساس تنهایی نکردم اع من دیگه باید برم این آخرین دیدار ما هست شما دارید میآید صداتون رو میشنویم بای برای آخرین بار ا.ت دوستتون دارم خدانگهدار
بعداز اینکه ویدئو تموم شد همون گریه میکردم که همه باهم گفتیم
همه باهم = به سلامت ا.ت
پابان بچه خیلی غمگین بود ولی اومد وارم خوشتون بیا د
۱۳.۶k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.