عشق بی پایان
#عشق_بی_پایان
part 8
سوار ماشین شدن رفتن وقتی رسیدن جیمین در ماشین برای ا/ت وا کرد
ا/ت:(وقتی می خواست بیاد پایین پاش گذاشت روی پای جیمین)خیلی ممنون
□(تا خواست داد بزنه ا/ت دستش گذشت روی دهنش)آاااایی
ا/ت:(دستش برداشت)ببخشید ولی این تازه اولش بود آقای پارک جیمین
□که این طور بهت نشون میدم بزار بریم خونه
ا/ت:چه فقط توی خونه بلدی به حسابم برسی
□نه هر جا اذیت کنی
ا/ت:خوب الان برس چرا نمی رسی
□باشه ولی بیا بریم تا بهت نشون بدم
رفتن توی مهمونی دوست جیمین و ا/ت با همه اونا آشنا شد که یه دفعه جیمین میره روی استیج
□شب همه گی خوش اول از همه تولد دوست عزیزم تبریک می گم و دوم از همه می خوام یه شخص خاص به شما معرفی کنم دوست دخترم ا/ت لطف بیا پیشم
اون جا کلی مهمون بود اگه نمی رفتم خیلی بد می شد پس رفتم پیشش
ا/ت:سلام شب همگی خوش از دیدین همتون خوشحال شدم
□(دره گوش ا/ت می گه)اینم تلافی عزیزم
ا/ت: تلافی خوبی بود ولی قرار بد ترش سر خودت بیاد
بعد از چند دقیقه موزیک پخش میشه و یکی میاد به ا/ت در خواست رقص میده ا/ت نگا به جیمین می کنه و قبول می کنه توی اون مدت جیمین فقط به ا/ت نگا می کنه حواسش به حرف های بقیه نیست بعد از رقص ا/ت میاد پیش جیمین
ا/ت:حسودی کردی نکن چون قرار بد تر از این باشه
□عه جدی منتظرم
ا/ت:مرسی که منتظره دیدن دوست دخترت کنار یکی دیگه هستی
با این حرف ا/ت جیمین خیلی ا عصبانی شد از همه خداحافظی کرد دست ا/ت صفت گرفت برد نشوندش توی ماشین
□می خوای با من بازی کنی آره الان بازیا بهت نشون میدم
ا/ت:باشه
بعد رفتن خونه یه دعوا بزرگی شد (خب حالا دعوا دعوا سر شیشه مربا 😂)
ا/ت در اتاق انقدر محکم کوبید که کنده شد جیمین امد دید
□خوب چگونه پول در پرداخت می کنید (ای خدا 😂)
ا/ت:با کارت اعتباری
□خب شماره کارت بنویس 6037
ا/ت:گمشو لطفا
□یه دقیقه بیا نزدیک بعد میرم
ا/ت رفت نزدیک جیمین بوسش کرد معذرت خواهی کرد
یونا:اُاُاُاُ چشمم روشن
ا/ت:عم چیزه خوب راستش
□خوب یونا خانم برای بوس کردن دوست دخترم باید از شما اجازه بگیرم
ا/ت:چی چرا چرت پرت می گی
یونا:وای ا/ت قبول کن دیگه دوست داره
ا/ت:ولی من ندارم
□واقا ولی من دارم
ا/ت:اوفففففففففففففف بسه می خوام برم بخوابم یونا بیا بریم
□ا/ت
ا/ت:بله
□شبت بخیر
ا/ت:(دره گوش جیمین میگه)شاید یکم دوست داشته باش
part 8
سوار ماشین شدن رفتن وقتی رسیدن جیمین در ماشین برای ا/ت وا کرد
ا/ت:(وقتی می خواست بیاد پایین پاش گذاشت روی پای جیمین)خیلی ممنون
□(تا خواست داد بزنه ا/ت دستش گذشت روی دهنش)آاااایی
ا/ت:(دستش برداشت)ببخشید ولی این تازه اولش بود آقای پارک جیمین
□که این طور بهت نشون میدم بزار بریم خونه
ا/ت:چه فقط توی خونه بلدی به حسابم برسی
□نه هر جا اذیت کنی
ا/ت:خوب الان برس چرا نمی رسی
□باشه ولی بیا بریم تا بهت نشون بدم
رفتن توی مهمونی دوست جیمین و ا/ت با همه اونا آشنا شد که یه دفعه جیمین میره روی استیج
□شب همه گی خوش اول از همه تولد دوست عزیزم تبریک می گم و دوم از همه می خوام یه شخص خاص به شما معرفی کنم دوست دخترم ا/ت لطف بیا پیشم
اون جا کلی مهمون بود اگه نمی رفتم خیلی بد می شد پس رفتم پیشش
ا/ت:سلام شب همگی خوش از دیدین همتون خوشحال شدم
□(دره گوش ا/ت می گه)اینم تلافی عزیزم
ا/ت: تلافی خوبی بود ولی قرار بد ترش سر خودت بیاد
بعد از چند دقیقه موزیک پخش میشه و یکی میاد به ا/ت در خواست رقص میده ا/ت نگا به جیمین می کنه و قبول می کنه توی اون مدت جیمین فقط به ا/ت نگا می کنه حواسش به حرف های بقیه نیست بعد از رقص ا/ت میاد پیش جیمین
ا/ت:حسودی کردی نکن چون قرار بد تر از این باشه
□عه جدی منتظرم
ا/ت:مرسی که منتظره دیدن دوست دخترت کنار یکی دیگه هستی
با این حرف ا/ت جیمین خیلی ا عصبانی شد از همه خداحافظی کرد دست ا/ت صفت گرفت برد نشوندش توی ماشین
□می خوای با من بازی کنی آره الان بازیا بهت نشون میدم
ا/ت:باشه
بعد رفتن خونه یه دعوا بزرگی شد (خب حالا دعوا دعوا سر شیشه مربا 😂)
ا/ت در اتاق انقدر محکم کوبید که کنده شد جیمین امد دید
□خوب چگونه پول در پرداخت می کنید (ای خدا 😂)
ا/ت:با کارت اعتباری
□خب شماره کارت بنویس 6037
ا/ت:گمشو لطفا
□یه دقیقه بیا نزدیک بعد میرم
ا/ت رفت نزدیک جیمین بوسش کرد معذرت خواهی کرد
یونا:اُاُاُاُ چشمم روشن
ا/ت:عم چیزه خوب راستش
□خوب یونا خانم برای بوس کردن دوست دخترم باید از شما اجازه بگیرم
ا/ت:چی چرا چرت پرت می گی
یونا:وای ا/ت قبول کن دیگه دوست داره
ا/ت:ولی من ندارم
□واقا ولی من دارم
ا/ت:اوفففففففففففففف بسه می خوام برم بخوابم یونا بیا بریم
□ا/ت
ا/ت:بله
□شبت بخیر
ا/ت:(دره گوش جیمین میگه)شاید یکم دوست داشته باش
۵.۰k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.