☆وقتی مست کرده بود ☆
☆وقتی مست کرده بود ☆
★ درخواستی ★
ادامه
.
.
.
ا/ت : میدونی که هیچکس جای تو رو توی قلبم نمیگیره پس انقدر غر نزن به خاطر اون مسئله........
بدون اینکه ذره ای به حرفات گوش بده چشماش رو باز کرد و با دقیت تموم اجزای صورتت رو نگاه کرد
هیون :ولی من یه چیزی رو فهمیدم بیب
ا/ت : چی؟
هیون : اینکه میگن مردم وقتی مست میشن بقیه رو زیبا تر میبینن واقعیه!
ا/ت : یا الکس نگو
هیون : جدی میگم
هیون : چاگیا برگرد بیا بغلم
خودشو بهم نزدیک کرد و میلی سطحی روی لبات و گونت بوسه زد
ا/ت : بو میدی !
هیون : بوی الکل میدم
ا/ت : اوهوم
ا/ت : ولی اشکال نداره
هیون : ببخشید
این بار عمیق تر لبت رو به بازی گرفت
.
هیون : اه چرا هوا انقدر گرم شده امروز
شیطون بهش نگا کردی و یقه تی شرتشو گرفتی و گفتی
ا/ت : گرمته؟ می خوای تیشرتت رو برات در بیارم؟
هیون : نه نمیخوام....... دیروقته باید برگردم خونه
ا/ت : با این حال؟!
هیون : مست نیستم خودم می تونم برم
ا/ت : ولی تو امشب قراره اینجا بمونی
هیون : چاگیا گشنمه برام غذا درست می کنی؟
ا/ت : این وقتی شب؟
هیون : اوهوم
می دونستی کم کم داره خوابش می بره برای همین سعی کردی باهاش موافقت کنی
هیون : درست می کنی برام؟
ا/ت : اره می تونی صبر کنی؟
هیون : همممم
هیون : من یک ذره اینجا دراز می کشم ، عجله هم نکن من منتظر می مونه
اروم خندیدی و گفتی
ا/ت : ولی من نشستم هیچم عجله ندارم
اروم بدون اینکه چیزی بگه چشماش رو بست و خوابید
اروم بلند شدی و به سمتش رفتی و به پیشونیش بوسه ای زدی و گفتی
ا/ت : خیلی دوستت دارم هیون من (:
.
.
.
ببخشید اگه بد شد (:
ممنون میشم اگه خوشت امد لایک کنی 🖤
★ درخواستی ★
ادامه
.
.
.
ا/ت : میدونی که هیچکس جای تو رو توی قلبم نمیگیره پس انقدر غر نزن به خاطر اون مسئله........
بدون اینکه ذره ای به حرفات گوش بده چشماش رو باز کرد و با دقیت تموم اجزای صورتت رو نگاه کرد
هیون :ولی من یه چیزی رو فهمیدم بیب
ا/ت : چی؟
هیون : اینکه میگن مردم وقتی مست میشن بقیه رو زیبا تر میبینن واقعیه!
ا/ت : یا الکس نگو
هیون : جدی میگم
هیون : چاگیا برگرد بیا بغلم
خودشو بهم نزدیک کرد و میلی سطحی روی لبات و گونت بوسه زد
ا/ت : بو میدی !
هیون : بوی الکل میدم
ا/ت : اوهوم
ا/ت : ولی اشکال نداره
هیون : ببخشید
این بار عمیق تر لبت رو به بازی گرفت
.
هیون : اه چرا هوا انقدر گرم شده امروز
شیطون بهش نگا کردی و یقه تی شرتشو گرفتی و گفتی
ا/ت : گرمته؟ می خوای تیشرتت رو برات در بیارم؟
هیون : نه نمیخوام....... دیروقته باید برگردم خونه
ا/ت : با این حال؟!
هیون : مست نیستم خودم می تونم برم
ا/ت : ولی تو امشب قراره اینجا بمونی
هیون : چاگیا گشنمه برام غذا درست می کنی؟
ا/ت : این وقتی شب؟
هیون : اوهوم
می دونستی کم کم داره خوابش می بره برای همین سعی کردی باهاش موافقت کنی
هیون : درست می کنی برام؟
ا/ت : اره می تونی صبر کنی؟
هیون : همممم
هیون : من یک ذره اینجا دراز می کشم ، عجله هم نکن من منتظر می مونه
اروم خندیدی و گفتی
ا/ت : ولی من نشستم هیچم عجله ندارم
اروم بدون اینکه چیزی بگه چشماش رو بست و خوابید
اروم بلند شدی و به سمتش رفتی و به پیشونیش بوسه ای زدی و گفتی
ا/ت : خیلی دوستت دارم هیون من (:
.
.
.
ببخشید اگه بد شد (:
ممنون میشم اگه خوشت امد لایک کنی 🖤
۳۰.۰k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.