scenario
وقتی عضو هشتمی و یه روز خیلی بیحال و کسلی ( درخواستی)
نامجون: ا.ت؟ خوبی؟ کتاب، قهوه، حیاط .. بریم؟؟ چیکار کنم بهتر شی اخه؟؟
جین:*در حال گفتن جوک های بابا بزرگی* هی ا.ت ! یه کوچولو بخند ، قلب منم اکلیلی شه خو :)
یونگی: خانم کوچولو !؟ چیشده؟ اووه به خاطر اون کامنت؟؟ اون یارو حتما کور بوده که نتونسته خوشگلیت رو ببینه ^•^
جیهوپ: *خیلی یواشکی یه طرف هندزفری رو میزاره تو گوشت و آهنگ بلو ساید رو پلی میکنه* بیا فقط آهنگ گوش بدیم و لبخند بزنیم ، هوم؟؟
جیمین: *با یه ظرف موچی بستنی میاد سمتت و دستت رو میگیره* باور کن شنونده خوبی هستم!
تهیونگ: * روی مبل نشستی و میاد جلوت زانو میزنه و دو دستی سرت رو میگیره و به خودش نزدیک میکنه*
ا.ت .. بیرون داره نم نم بارون میاد... بریم بیرون با دو تا هات چاکلت ؟؟
جونگ کوک: *داشت تو گوشیش کامنت های پیجت رو میخونم که فهمید داری گریه میکنی* هی بانی کوچولو ! تو نباید به خاطر یه عده بی عقل این مروارید هاتو هدر بدی! نمیزارم هدر بدی! و بعدش بغلت میکنه
نظر ؟ لایک؟
لدفا🍓🍓
نامجون: ا.ت؟ خوبی؟ کتاب، قهوه، حیاط .. بریم؟؟ چیکار کنم بهتر شی اخه؟؟
جین:*در حال گفتن جوک های بابا بزرگی* هی ا.ت ! یه کوچولو بخند ، قلب منم اکلیلی شه خو :)
یونگی: خانم کوچولو !؟ چیشده؟ اووه به خاطر اون کامنت؟؟ اون یارو حتما کور بوده که نتونسته خوشگلیت رو ببینه ^•^
جیهوپ: *خیلی یواشکی یه طرف هندزفری رو میزاره تو گوشت و آهنگ بلو ساید رو پلی میکنه* بیا فقط آهنگ گوش بدیم و لبخند بزنیم ، هوم؟؟
جیمین: *با یه ظرف موچی بستنی میاد سمتت و دستت رو میگیره* باور کن شنونده خوبی هستم!
تهیونگ: * روی مبل نشستی و میاد جلوت زانو میزنه و دو دستی سرت رو میگیره و به خودش نزدیک میکنه*
ا.ت .. بیرون داره نم نم بارون میاد... بریم بیرون با دو تا هات چاکلت ؟؟
جونگ کوک: *داشت تو گوشیش کامنت های پیجت رو میخونم که فهمید داری گریه میکنی* هی بانی کوچولو ! تو نباید به خاطر یه عده بی عقل این مروارید هاتو هدر بدی! نمیزارم هدر بدی! و بعدش بغلت میکنه
نظر ؟ لایک؟
لدفا🍓🍓
۱۳.۱k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.