تکپارتی(درخواستی)
#تک_پارتی #تکپارتی
#درخواستی
#لینو
&وقتی دنبالت میاد دانشگاه و...
علامت ا.ت÷ علامت لینو=
ویو یورآ؛
با شنیدن صدای بوق ماشین چهرتو از زمین برداشته و به ماشین دوست پسرت که که حالا شیشه رو پایین آورده و با لبخند بهت زل زده بود دوختی..
قشنگی این پسر توصیف نکردنی بود..خندیده ولی با فکر اینکه لینو آیدله و کلی از هم دانشگاهی هات طرفدارش و روش کراش دارن خندت محو شد و زود خودتو به ماشین رسوندی..سوار شدنت مساوی شد با در آوردن شال گردنت و پیچیدن دهنو بینی لینو با همون شال..
÷هزار بار بهت گفتم لینو..موقع امدن دنبالم عینکی ماسکی چیزی بزن کلاهتو کو ها؟
خندید و دستتو گرفت و با پایین هدایت کردن شال از دهنش دستتو به لبش نزدیک کردو بوسه طولانی مدتی به پوست دستت زد..
با این کارش نه تنها پوست دستت کل پوست های تنت مور مور و قلبت پروانه ای شد..
=عشقم..گفته بودم برام مهم نیست اینقد نگران این موضوع نباش!
÷برا من مهمه لینو..میدونی تو دانشگاه دخترا کشته مرده توئن؟
=بذار باشن..مهم اینکه من کشته مرده توئم بانو!
با حرفش خنده کوتاهی زدی ولی خیلی نگذشت که دستتو از دستش کشیده و زود شال گردنتو بالا رو به صورتش کشیدی..
شیشه ماشینارو بالا کشیده و کمر بندتو بستی!
÷خب دیگه بریم عزیزم.
ماشینو روشن کردو به راه افتاد طولی نکشید که فهمیدی لینو از راه همیشگی خونتون نرفت که این باعث شد سر صحبتو تو باز کنی!
÷لینو؟
=جانم؟
÷راه جدید کشف کردی..؟*نگاهتو بهش دادی*این که راه خونه من نیست؟
=هومم..گفته بودی مامان بابات رفتن کانادا و تو تنهای مگه نه؟
÷آره..
=و گفتی دانشگاه هم ترمت تموم شده..مگه نه؟
÷اهوم..
=اوکی پس بزن بریم ججو!
÷چی؟*تعجب کردی*
=بله،داریم میریم ججو..
÷لینو؟؟*شوق*واقعااا؟
=*از ذوقت خندیده و دستتو گرفت*ارههه..
÷ولی..*ذوقت پرید*من وسایلامو بر نداشتمممم
خندید و گفت:نگران اونش نباش..من همه چیو تدارک دیدم!
÷یعنی چی؟*منگ*
=یعنی اینکه رفتم برات کلی لباس کلی وسایل آرایش که احتیاجی بهش نداری ولی چون دوسش داری..و کلی چیزایی که بهش احتیاج داشتی گرفتم..
خندیده و لپشو محکم بوسیدی..
÷پسسس بزننن بریمممممممم..
متقابلا خندید و گفت:بریمممم!
The end . . .
#درخواستی
#لینو
&وقتی دنبالت میاد دانشگاه و...
علامت ا.ت÷ علامت لینو=
ویو یورآ؛
با شنیدن صدای بوق ماشین چهرتو از زمین برداشته و به ماشین دوست پسرت که که حالا شیشه رو پایین آورده و با لبخند بهت زل زده بود دوختی..
قشنگی این پسر توصیف نکردنی بود..خندیده ولی با فکر اینکه لینو آیدله و کلی از هم دانشگاهی هات طرفدارش و روش کراش دارن خندت محو شد و زود خودتو به ماشین رسوندی..سوار شدنت مساوی شد با در آوردن شال گردنت و پیچیدن دهنو بینی لینو با همون شال..
÷هزار بار بهت گفتم لینو..موقع امدن دنبالم عینکی ماسکی چیزی بزن کلاهتو کو ها؟
خندید و دستتو گرفت و با پایین هدایت کردن شال از دهنش دستتو به لبش نزدیک کردو بوسه طولانی مدتی به پوست دستت زد..
با این کارش نه تنها پوست دستت کل پوست های تنت مور مور و قلبت پروانه ای شد..
=عشقم..گفته بودم برام مهم نیست اینقد نگران این موضوع نباش!
÷برا من مهمه لینو..میدونی تو دانشگاه دخترا کشته مرده توئن؟
=بذار باشن..مهم اینکه من کشته مرده توئم بانو!
با حرفش خنده کوتاهی زدی ولی خیلی نگذشت که دستتو از دستش کشیده و زود شال گردنتو بالا رو به صورتش کشیدی..
شیشه ماشینارو بالا کشیده و کمر بندتو بستی!
÷خب دیگه بریم عزیزم.
ماشینو روشن کردو به راه افتاد طولی نکشید که فهمیدی لینو از راه همیشگی خونتون نرفت که این باعث شد سر صحبتو تو باز کنی!
÷لینو؟
=جانم؟
÷راه جدید کشف کردی..؟*نگاهتو بهش دادی*این که راه خونه من نیست؟
=هومم..گفته بودی مامان بابات رفتن کانادا و تو تنهای مگه نه؟
÷آره..
=و گفتی دانشگاه هم ترمت تموم شده..مگه نه؟
÷اهوم..
=اوکی پس بزن بریم ججو!
÷چی؟*تعجب کردی*
=بله،داریم میریم ججو..
÷لینو؟؟*شوق*واقعااا؟
=*از ذوقت خندیده و دستتو گرفت*ارههه..
÷ولی..*ذوقت پرید*من وسایلامو بر نداشتمممم
خندید و گفت:نگران اونش نباش..من همه چیو تدارک دیدم!
÷یعنی چی؟*منگ*
=یعنی اینکه رفتم برات کلی لباس کلی وسایل آرایش که احتیاجی بهش نداری ولی چون دوسش داری..و کلی چیزایی که بهش احتیاج داشتی گرفتم..
خندیده و لپشو محکم بوسیدی..
÷پسسس بزننن بریمممممممم..
متقابلا خندید و گفت:بریمممم!
The end . . .
۲۵.۵k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.