وقتی جفتشون عاشق یه دختر میشن p⁹
تهیونگ به قدری دست های ا.ت رو محکم فشار میداد که آخ ریزی از بین لب های ا.ت خارج شد و زمزمه کرد: ته..تهیونگ دستم...دستم درد گرفت...... آروم باش ، تو..توضیح میدم بهت
تهیونگ فشار انگشت هاش رو کم کرد و چشماش رو محکم روی هم فشرد: توضیح بده ، سریع....
ا.ت دستاش رو از دست های تهیونگ آزاد کرد و ادامه داد: جفتتون، تا یه هفته وقت دارید تا کاری کنید بهتون اعتماد کنم و دوستون داشته باشم، الانم میخوام برم خونه
مامان و بابا...... منتظرم نیستن ، چون....ندارمشون
قطره اشکی از چشم ا.ت غلت خورد و گوشه لبش نشست
تهیونگ اشک شفاف گوشه لب ا.ت رو پاک کرد و صورت ا.ت رو با دستاش قاب گرفت: ا.ت، هر کاری بگی میکنم.....فقط ... فقط گریه نکن چاگی... خواهش میکنم!
ا.ت لبخند غمناکی زد و جواب داد: تهیونگ، خوبم ... فقط اگه میشه منو ببر خونه
تهیونگ سرش رو به نشونه تأیید تکون داد و ا.ت رو به دنبال خودش کشوند سمت موتور
تهیونک کنار موتور ایستاد و گفت: یادمه دفعه اول که خواستی سوار شی گفتی موتور خیلی بلنده، خب الان واست کوتاهش میکنم
تهیونگ بعد از تموم کردن حرفش، دو طرف کمر اوت رو گرفت و روی موتور گذاشت: خب توت فرنگی ، میریم خونه، فقط، ادرس؟
ا.ت لبخند دندون نمایی زد و گفت: حرکت کن ادرسو بگم
تهیونگ روی موتور نشست و بعد از شنیده شدن صدای استارت موتور ، حرکت کردن
اینم پارت ۹
گیلیلیی
تهیونگ فشار انگشت هاش رو کم کرد و چشماش رو محکم روی هم فشرد: توضیح بده ، سریع....
ا.ت دستاش رو از دست های تهیونگ آزاد کرد و ادامه داد: جفتتون، تا یه هفته وقت دارید تا کاری کنید بهتون اعتماد کنم و دوستون داشته باشم، الانم میخوام برم خونه
مامان و بابا...... منتظرم نیستن ، چون....ندارمشون
قطره اشکی از چشم ا.ت غلت خورد و گوشه لبش نشست
تهیونگ اشک شفاف گوشه لب ا.ت رو پاک کرد و صورت ا.ت رو با دستاش قاب گرفت: ا.ت، هر کاری بگی میکنم.....فقط ... فقط گریه نکن چاگی... خواهش میکنم!
ا.ت لبخند غمناکی زد و جواب داد: تهیونگ، خوبم ... فقط اگه میشه منو ببر خونه
تهیونگ سرش رو به نشونه تأیید تکون داد و ا.ت رو به دنبال خودش کشوند سمت موتور
تهیونک کنار موتور ایستاد و گفت: یادمه دفعه اول که خواستی سوار شی گفتی موتور خیلی بلنده، خب الان واست کوتاهش میکنم
تهیونگ بعد از تموم کردن حرفش، دو طرف کمر اوت رو گرفت و روی موتور گذاشت: خب توت فرنگی ، میریم خونه، فقط، ادرس؟
ا.ت لبخند دندون نمایی زد و گفت: حرکت کن ادرسو بگم
تهیونگ روی موتور نشست و بعد از شنیده شدن صدای استارت موتور ، حرکت کردن
اینم پارت ۹
گیلیلیی
۱۴.۰k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.